Menu

بررسی بازی Omno

Omno با ارائه یک موسیقی گوش‌نواز و جلوه‌های بصری متمایز با بازی‌های هم سبک خود، حس و حال آرامش بخشی را ارائه می‌دهد.

درمیان بازی‌های مستقل، معمولا بازی‌هایی را مشاهده می‌کنیم که به‌واسطه‌ی حداقل یکی از المان‌های خود قصد دارند حس و حال آرامش بخشی را برای مخاطب به وجود آورند. برای مثال، Journey یا Sky: Children of Light نمونه‌ی بارز این دسته از بازی‌های آرامش بخش هستند. شاید با دقیق‌ شدن در مکانیسم‌های گیم‌پلی یا ساختار بازی و داستان، آن‌چنان موارد پیچیده و خلاقانه‌ای را پیدا نکنید، اما همان المان‌های ساده را هم به‌گونه‌ای پیاده کردند که تنها یک هدف در بازی وجود داشته باشد و آن هم چیزی جز سرگرم کردن مخاطب نیست.

Omno جزو آن دسته از بازی‌هایی است که برای آرامش بخشیدن به مخاطب توسعه یافته است. محصولی که مدتی پیش روانه بازار شد و سؤال اصلی این است که آیا Omno در راه رسیدن به هدف خود موفق بوده است؟ در حالت کلی Omno تجربه‌ی بسیار خوبی را ارائه می‌دهد و شاید کمی افت فریم یا باگ داشته باشد، اما در زمینه‌های دیگر سرگرم کننده و شگفت‌انگیز ظاهر شده است.

داستان بازی در مورد جهانی است که مردم آن برای رسیدن به روشنایی و دیدن جهان پشت آن، راهی یک ماجراجویی بزرگ شده‌اند. ماجراجویی که به‌واسطه‌ی آن مردم تمامی زیبایی‌های جهان خود را رها کرده و فقط به‌دنبال پیدا کردن روشنایی رفته‌اند. نکته‌ای که این میان وجود دارد، این است که شما با ورود به دروازه روشنایی و رها کردن تمامی دستاوردهای خود در زندگی، خاطرات‌تان را هم از دست می‌دهید و همانند یک انسان تازه متولد شده، مجددا پا به جهان می‌گذارید. چرخه‌ای که مدام تکرار می‌شود.

حال شما در نقش کاراکتر اصلی بازی در شروع این چرخه قرار گرفته و باید آن را به سرانجام برسانید. در ظاهر، Omno دارای داستانی ساده است، اما کمی دقیق‌تر به آن نگاه کنیم، متوجه می‌شویم که جوناس منک، سازنده Omno، تنها قصد سرگرم کردن مخاطب را ندارد، بلکه هدف او بازگو کردن پیامی مهم‌تر است. اینکه شما برای رسیدن به یک هدف نباید به قدری غرق آن شوید که زیبایی‌ها و به کل جهان اطراف خود را نادیده بگیرید. بازی با اینکه فاقد مواردی مثل شخصیت پردازی است، زیرا اصلا داستان بازی نیازی به این کار ندارد، اما دست نوشته‌هایی در جهان بازی قرار داده شده که با خواندن آن بیش‌ازپیش با داستان و اتفاقات حول آن آشنا می‌شوید.

Omno از نظر گیم‌پلی یک بازی ماجراجویی با پازل‌های مختلف است. شما در طول بازی تنها یک عصای مخصوص دارید که ازطریق آن می‌توانید معماها را حل کرده و بازی را پیش ببرید. معمولا در بازی‌هایی که تنها یک وسیله برای شخصیت اصلی درنظر گرفته شده تا ازطریق آن بتواند بازی را پیش ببرد، شاهد ویژگی‌هایی هستیم که با گذر زمان برای وسیله مورد نظر در دسترس قرار می‌گیرد.

Omno نیز دقیقا از این ویژگی استفاده کرده است. پنج محیط اصلی برای بازی Omno طراحی شده که کاراکتر اصلی با ورود به هر محیط، یه مهارت جدید را برای عصای خود کسب می‌کند. حال طراحی مراحل درنظر گرفته شده به‌خوبی با حال و هوای پازل‌های محیطی هم‌خوانی داشته و به‌نوعی هم طراحی نشده که با ورود به محیط جدیدتر، به کل استفاده از آن‌ها فراموش شود. بلکه، پازل‌ها و معماهای محیطی Omno محیط به محیط کامل‌تر می‌شود و سازنده بازی به‌خوبی از تمامی مهارت‌ها در اکثر معماها استفاده کرده است.

ساختار پیشرفت در Omno هم بدین شکل است که با ورود به هر محیط، باید تعدادی نور را جمع‌آوری کرده تا معمای اصلی محیط در دسترس قرار بگیرد. زمانی‌که معمای اصلی را حل کردید، به محیط بعد دسترسی پیدا می‌کنید. بازی به‌تنهایی داستان را برای شما تعریف نمی‌کند، بلکه خاطره‌هایی درگوشه و کنار هر محیط بازی قرار داده شده با خواندن آن‌ها، داستان بازی را بهتر از قبل متوجه می‌شوید. به‌واسطه‌ی طراحی خوب معماها و همچنین طراحی محیط‌ها، روند تکراری جمع‌آوری نور و حل معما در Omno از یکنواخت بودن خارج شده و به یکی از دلایل سرگرم کننده بودن بازی تبدیل شده است، اما دراین‌میان موارد دیگری هم دخیل هستند. مواردی که همانند چرخ‌دنده‌های یک دستگاه عمل کرده و قرارگیری مناسب آن‌ها درکنار یکدیگر، باعث شده تا محصول نهایی، تجربه‌ی بسیار خوبی را ارائه دهد.

Omno فاقد گرافیک امروزی و المان‌های واقع‌گرایانه است بلکه از ساختاری هنری و فانتزی استفاده کرده است. بازی‌هایی که قصد آرامش بخشیدن به مخاطب را دارند، جدا ازاینکه یک گیم‌پلی ساده و جذاب را ارائه می‌دهند، سعی می‌کنند از نظر بصری و موسیقی مخاطب را شگفت‌زده کنند. طراحی حیوانات، اشیاء داخل محیط و حتی ساختار محیط‌های بازی متفاوت با هر بازی ماجراجویی با المان‌های سکوبازی و معمایی است که تابه‌امروز مشاهده کرده‌اید. بامزه بودن محیط‌ها و حیوانات و در عین حال عجیب بودن طراحی‌شان، یک هم‌خوانی بسیار خوب و جالب را به‌جود آورده است.

به‌عبارتی Omno به‌واسطه‌ی طراحی‌های هنری و متفاوت خود جلوه‌های چشم‌نوازی را خلق کرده است و تنها ایرادی که می‌توان به این بخش گرفت، افت فریم و بعضی وقت‌ها باگ‌هایی است که روی نسخه پی سی شاهد آن بودیم. البته باگ‌ها و افت‌ فریم‌ها به‌گونه‌ای نیستند که تجربه‌ی شما را دچار مشکل کنند. همچنین شاید با خود بگویید که محیط‌های بازی جدا از ساختار جنگل، برف و کویر می‌توانست متنوع‌تر باشد، اما همان ساختار جنگل هم در محیط‌های مختلف، طراحی متفاوتی دارد تا بازیکن احساس یکنواختی و تکراری بودن المان‌های محیطی نداشته باشد.

از نظر موسیقی Omno را می‌توان یکی از بهترین بازی‌هایی دانست که موسیقی یکی از اجزای اصلی آن است. در تمامی لحظات بازی شما یک موسیقی آرامش‌بخش را می‌شنوید. موسیقی که به‌خوبی گوش شما را نوازش می‌کند و ترکیب آن با جلوه‌های بصری خاص بازی و همچنین گیم‌پلی جذاب، سبب شده تا حسابی به آرامش برسید و بعضی وقت‌ها کنترلر را کنار گذاشته و فقط به موسیقی گوش کنید.

بااین‌تفاسیر، اگر به‌دنبال یک بازی آرامش بخش در سبک ماجراجویی و پلتفرمینگ هستید، Omno ساخته جوناس منک، یکی از بهترین گزینه‌های روی میز برای شما است. محصولی که می‌تواند تقریبا سه ساعت شما را سرگرم کرده و لحظات به یاد ماندنی را برای‌تان رقم بزند.

منبع زومجی