شاید این حرف کمی تکراری باشد، اما واقعیت آن است که بعد از اتمام مجموعه Batman: Arkham، من یا هرکس دیگری فکرش را هم نمیکرد که روزی بتوان دوباره عنوان ابرقهرمانی مشابه، با این کیفیت و وسعت، را تجربه کرد. البته، تا به امروز؛ بازگشت عنکبوتی به عرصه گیمینگ، آن هم به این شکل نشان از آن است که ابرقهرمانان دنیای بازیهای ویدیویی هنوز هم آماده خدمترسانی به ما گیمرها هستند. با این تفاسیر، آیا Marvel’s Spider-Man میتواند Arkham نسل هشتم شود؟
با نگاهی مختصر به عناوین مرتبط با Spider-Man، متوجه خواهید شد که این شخصیت تقریبا هیچ گاه نتوانسته یک بازی درخور و موفق دریافت کنید؛ در دهه گذشته ما شاهد رنگهای مختلفی از Spider-Man بودهایم، حمله همه جانبه Symbioteها به شهر نیویورک و تقریبا انقراض جمعی شهروندان، پارادکسهای زمانی، خطر نابودی دنیاها و حتی شروع یک مجموعه جدید. اما آیا هیچ یک از این ایدههای متنوع توانستند موفقیتی نسبتی بدست آورده و موجب کمی سروصدا شوند؟ نه؛ اگر یک جای کار خوب بود دیگر ابعاد آن بد کار شده بود، روالی که شاید همه آن عناوین در پیش گرفته بودند. تا اینکه میرسیم به زمان حال و با عنوان Marvel’s Spider-Man، ساخته یک استودیوی با سابقه، مواجه میشویم. این بازی دقیقا چه فرقی با رویههای قبلی دارد که اینطور متمایز و نوین بنظر میرسد؟
از همان قدمهای آغازین میتوان تفاوتهای فاحش این بازی را مشاهده کرد؛ آنقدر که حتی لباس عنکبوتی هم عوض شده! از وهله اول یعنی داستان شروع میکنیم؛ داستان سالها بعد از ماجرای معروف گزیده شدن "پیتر پارکر" (Peter Parker)، محافظ معروف شهر نیویورک رخ میدهد، او یک قهرمان پخته و تجربه دیده بوده و تمامی آموزههای لازم را در سالهای پیاپی دیده است، بنابراین دیگر در 1 الی 3 ساعت ابتدایی شاهد این نخواهیم بود که یک راوی به ما بگوید چه کنیم، چه چیزهایی داریم و چه چیزهایی قرار است یاد بگیریم، دیگر قرار نیست داستان کشته شدن آن پیرمرد بیچاره را دهها بار پشت هم مشاهده کنیم؛ بازی شما را یک راست سراغ اصل مطلب میبرد. ممکن است در نگاه اول این تفاوت در مقدمهچینی داستان کمی ریز و ناچیز بنظر برسد اما همین بخش کوچک مسیر را برای تعامل بیشتر بازیکن با یک قهرمان واقعی، فرو رفتن در نقش وی و لذت بیشتر از بازی، هموار میکند.
مسئله دوم، نحوه پیشروی داستان است. یادآور شدیم که Spider-Man چقدر داستانهای گوناگون را تا به امروز تجربه کرده و تقریبا نصف یا حتی اکثرشان ناموفق و متوسط ظاهر شدهاند؛ Insomniac Games این مسئله را فهمیده است و راه چاره کاملا درستی را جویا شده؛ ساخت دنیا و روایتی غیرقابل پیشبینی درست همچون یک مجله مصور. این شاید از جمله ویژگیهای متمایزکننده این بازی باشد که آن را از گذشته خود جدا میکند. حقیقت این است که اگر قرار باشد یک بازی ابرقهرمانی ساخته شود باید به نحوهای باشد که بتوان در آن یک ابرقهرمان بود؛ باید در گوشه و کنار شهر جنایات رخ دهد، با دشمنان متفاوت مبارزه کرد و خلاصه که مسائل بسیاری را تجربه نمود. اگر قرار باشد یک داستان خطی را در پیش بگیریم که هیچوقت نمیتوانیم آن حس آزادی عمل و قهرمان بازی را بدست بیاوریم!
بحث بعدی ما فهرست شخصیتهاست و البته پیشینه آنها؛ تکرار همیشه نشان موفقیت نیست و سازندگان این را خوب میدانند. اگر روزی از یک گیمر بپرسند که در بازیهای عنکبوتی با چه کسانی مبارزه کردهای بی شک میگوید "خب ان مشکی پوشه، کرگدن و این شخصیتهایی که همیشه میبینیم!" و دقیقا از جمله مشکلات اصلی بازیهای قدیمی همین است! تا کی قرار است با دشمنان تکراری مبارزه کنیم؟ Marvel’s Spider-Man پاسخ میدهد؛ دیگر هیچوقت. در بازی پیشرویمان شاهد Cast جدیدی از آنتاگونیستها خواهیم بود، هرچند نه تماما جدید. وجود اشخاصی مثل Mr.Negative، Taskmaster یا Silver Sable باعث رونق و روحبخشی میشود؛ این نوآوری نه تنها در زمینه گیمپلی و خود بازی بلکه بیشتر در داستان هم تاثیر خواهد گذاشت. بعنوان مثال، خود شخصیت "مارتین لی" (Martin Li) میتواند شروعی بر "منطقه منفی" (Negative Zone) باشد و خدا میداند که این مکان به تنهایی چقدر پیچش داستانی داشته است! این اولین باری است که از این شخصیت در یک بازی ابرقهرمانی استفاده شده و باید اعتراف کرد که شاید یکی از بهترین حرکتهای سازندگان در بدست آوردن قلب بازیکنان، همین متفاوت بودن و خاصیت جالب بازیشان در قبال دشمنان است!
البته این یک طرف ماجراست، در سمت دیگر میتوان کمی هم از انتخابهایشان خرده گرفت، مثل وجود "کرگدن" (Rhino) که در 80% بازیها با او مواجه شدهایم؛ این حرف قطعی نیست زیرا با عرضه بازی میتوانیم انتظار دیدن ابعادی متفاوت از این شخصیت و درکل موجودی متفاوت و جذابتر را داشته باشیم، از Insomniac Games بعید نیست. پس این مورد را باید تا زمان انتشار صبر کرد و دید، اما درکل باید منتظر مبارزات جذاب و گوناگونی باشید و بدنبال انان پیچشهای مختلف. تمامی دشمنان شما در بازی ابرانسانها نخواهند بود؛ کسانی هم هستند که مخالف وجود یک نقاب ناشناخته هستند، از جمله شخص معروف "جی جی جیمسون" که هیچوقت از اذیت کردن قهرمان ما دست بر نمیدارد. این خود یک محور Morality در بازی ایجاد میکند و "پارکر" را به چالش کسب رضایت همه شهر در مسیر مراقب از آن دعوت میکند.
مغزهای متفکر پشت این بازی، اشخاصی همچون "دن اسلات" (Dan Slott) و "کریستوس گیج" (Christos Gage) هستند؛ از نویسندگان با سابقه و قادر MCU، این یعنی چه؟ یعنی اگر هرگونه نگرانی در رابطه با داستان بازی داشتیم باید پیشاپیش قبل از عرضه نهاییاش پاک شود، به لطف قلم این اشخاص باید انتظار نظم رویدادی بسیار خوب و بهینهای باشیم آنقدر که حتی وجود "مایلز مورالز" (Miles Morales)، شخصیتی از دنیایی متفاوت در کامیکها با پیشینهای پیچیده هم نتواند لطمهای به بازی بزند و همه چیز کاملا عادی و متناسب بنظر برسد. حتی بهتر، بازی داستانی کاملا مجزا دارد، مسائل "عدم وفاداری به اقتباسی بودن" و اینگونه چیزها دیگر مورد بحث نخواهد بود و یک بازیکن با خیال راحت میتواند اقدام به تجربه بازی کند. لازم است متذکر شوم به لطف همین مسئله، شخصیت اصلی این بازی در واقعه Spider-Geddon هم حضور خواهد داشت و علاقهمندان مجلههای مصور برای دیدن لحظات بیشتر از قهرمان مورد علاقهشان میتوانند اقدام به خواندن آن کنند.
برخی از زمان رونمایی گیمپلی بازی مدعی شدهاند که این عنوان سعی دارد به نوعی از روی شیوه گیمپلی عناوین Rocksteady کپی کند؛ پیش از هر صحبتی باید این مسئله را قبول کرد که در یک صنعت متشخص، ادامه دادن مسیر دیگران و تقویت آن هیچگاه یک مورد منفی نبوده، نیست و نخواهد بود و خب شیوه مبارزه و برخورد با جوانب گیمپلی آن عنوان آنقدر برای بازیهای ابرقهرمانی و حتی غیر مثل مجموعه Shadow of Mordor مناسب است که صرفا نمیتوان از آن به این راحتی گذر کرد؛ این حرف بدان معنی نیست که Insomniac قصد یک نمونه برداری کاملا خالص را داشته باشد، آنها عناصر و مواد خاص خود را به بازی اضافه کردهاند و سبک و ریتم آن را به شیوه خود تغییر دادهاند. در میدان مبارزه شما میتوانید انتخاب کنید که چکونه حریفتان را از پای درآورید؛ از طریق مبارزات هوایی، با یک ضربه محکم آنها را به هوا پرتاب کرده و زنجیرهای از کامبوهای مختلف را روی انها پیاده کنید؛ از طریق استفاده از حس عنکبوتی، چابکی و خواندن حرکات آنها پیش از عمل کردن و یا استفاده از ابزارهای مختلف، بازی میخواهد تا حد ممکن به شما آزادی عمل دهد.
اما وجود حالت Beat Em’-Up تنها یک طرف ماجراست، عناصر مخفی کاری و استفاده ابزاری از محیط بخش دیگر هستند. آزادی عمل بدون درنظر گرفتن بازیکنانی که دوست دارند ملایمتر و ساکتتر به چارهجویی فکر کنند ممکن نمیشود، بدین واسطه ما شاهد حالت Stealth هم خواهیم بود. شما قادر به این خواهید بود که دشمنان خود را بسیار آهسته، بوسیله تارهایتان یا ضربات بیهوش کننده از پای درآورید و مراحل را بدون حتی شلیک یک تیر از جانب دشمن به پایان برسانید. این خصلت در پیشروی مراحل از لحاظ محیطی هم صادق هست؛ دریچههای هوا، پنجرههای مخفی و مواردی که بتوانید با آن بدون دیده شدن وارد محیط شوید هم در بازی حضور خواهند داشت. ابزارهای ریز یا همان Gadgetها هم در این راه به کمک شما خواهند آمد و جالب است بدانید که برای استفاده مجدد از انها باید اقدام به ساختشان کنید پس سیستم Crafting در بازی وجود خواهد داشت.
مسئله این همه جزئیات اعمال شده در گیم پلی عنکبوتی این است که سازندگان میخواهند تا حد ممکن بازی منطقی و ایدهآل بنظر برسد؛ راستش من زمانی که اقدام به تجربه یکی از عناوین Spider-Man میکردم همیشه از این عصبی بودم که چرا تارهایم بعد از 1 صدم ثانیه ناپدید میشوند و یا چرا سقوط کردن روی زمین و مواردی از این دسته انقدر "فانتزی" بنظر میآیند؟ منظورم را اشتباه نگیرید، البته که بازی خود تخیلی است اما دیگر فیزیک این موارد باید رعایت شود! نتیجه گوش فرا دادن به نیازهای بازیکنان این است؛ نهایت جذابیت، واقع گرایی و خواستنی شدن اعمالی مثل تار زدن و گشتوگذار در شهر، رسیدگی به جنایات مختلف و امتحان کردن رویههای گوناگون برای پایان دادن به یک ماموریت. صحبت از تار زدن شد، در اینکه گشت و گذار در مناطق مختلف نیویورک، پرش و انجام حرکات پارکور میان آسمان خراشها و مشاهده غروب افتاب حین سقوط آزاد همیشه از جذابیتهای خاص این قهرمان بوده شکی نیست، اما دیگر تا ابد که نمیتوانیم این کار را انجام دهیم! مگر اینکه یک کاتالیست یا موردی باشد که به ما شوق و انگیزه دهد و این از جمله مواردی است که Insomniac Games در نظر گرفته است.
به گفته آنان بازیشان قرار است در یک شهر پویا رخ دهد؛ این یعنی City Events یا وقایع شهری زنده و متنوع، مثل دزدی، بمبگذاری و مواردی از این قبیل و البته Collectibles، مثل کیفهای مختلفی که در گوشه و کنار مخفی شدهاند تا با جمعاوری آنها، علاوه بر جمعآوری مقداری XP به کامل کردن گالری خود هم بپردازید. گالری مذکور فقط مختص عکس و آثار هنری و غیر هم نخواهد بود، مطمئنا این بخش با لباسهای مختلفی که در بازی جای گذاری شدهاند، چیزی حدود 27 لباس طبق عکس لو رفته، هم مرتبط خواهند بود و از آنجایی که هر لباس ویژگیهای متشخص خود را داراست جمع آوری تمام انها بازیکن را تشویق به جستوجوی بیشتر کرده و اینگونه به عدم تکراری شدن جزئیات فرعی و شهر هم کمک میکند، موردی که تقریبا 18 سال است از عرضه Spider-Man 1 منتظرش هستیم و کماکان نمونهاش را ندیدهایم (دارم با تو صحبت میکنم Web of Shadows که مرا مجبور به کشتن 1 میلیون Symbiote کردی!)
"مری جین واتسون"؛ شخصیتی تنها عاشق پیشه؟ دیگر نه، در روایت مخصوص Marvel’s Spider-Man، "مری جین" یک خبرنگار است، همچون "پارکری" که همیشه میشناختیم و بعد از چند وقت دور بودن از عشق سابقش، حال به کمک او بازگشته و البته شما هم میتوانید او را کنترل کنید! خوشبختانه بخش مهمی از بازی هم بدستان این شخصیت حل میشود، حالت گیمپلی وی بیشتر مخفی کاری بوده و در صدد جمع اوری اطلاعات است، امید هم میرود که با پیش روی بیشتر رابطه عاشقانه این دو کمی گرمتر شود! بعد از اعلام اینکه "مورالز" قابل بازی نخواهد بود، سوال پیش میآید که او دقیقا چه نقشی در بازی خواهد داشت؟ منظورم جدای از یک کمک اضافی بودن است، بنظر میرسد که برای پاسخ این سوال هم باید تا انتشار بازی صبر کرد. درنهایت هم میتوان به موارد جالبی مثل وجود یک سیستم چرخش شب و روز، تغییر آب و هوا و حتی استفاده از مترو برای Fast Travel کردن (!) اشاره کرد که اگر موارد بزرگی به حساب نیایند، بیشک دست کمی از جذابها هم نخواهند داشت.
آخرین لازمه یک AAA خفن چیست؟ گرافیک! چیزی که هیچ کم و کاستیای در آن نمیتوان یافت! از بافتهای ریز لباس "پیتر" گرفته تا Draw Distance فوقالعاده قوی بازی که خوشبختانه باعث عدم غیب شدن انسانها و اشیا با دور شدن از زمین خواهد شد! (نه تنها این بلکه شهروندان بازی بیش از گذشته زنده هستند و شما میتوانید با آنها تعامل هم داشته باشید! کسی سلفی میخواست؟) در شگفتی آور بودن گرافیک بازی شکی نیست؛ اخیرا گزارشاتی هم رسیده که خبر از "Downgrade" شدن آن میدهند؛ مسئله اول این است که گرافیک بازی در صورت حقیقی بودن این مسئله باز هم آنقدر زیباست که نمیتوان از آن ناراحت بود و مسئله دوم، بهتر است تا تجربه نهایی صبر کرد و دید که آیا اینطور است واقعا یا نه. در هرحال زحمات سازندگان در احیای یک New York نفس گیر، بخصوص میان آسمان خراشها را نمیتوان نادیده گرفت و باید گفت که کارشان را به خوبی انجام دادهاند.
و اما درنهایت باز هم میرسیم به سوال اول؛ آیا Marvel’s Spider-Man لازمه تبدیل شدن به موفقیت جدید ابرقهرمانی عرصه گیمینگ را دارد؟ با توجه به چیزهایی که تا الان مشاهده کردهایم و مسائل گفته شده، جواب یک بله قطعی است. معجون Insomniac Games از عنکبوتی سرخ و آبی دوستداشتنی ما آنقدر خوشمزه و بهینه درآمده که بیش از این نمیتوان برای تجربهاش انتظار کشید. آنها مواردی را وارد بازی کردهاند که هیچکس تا به حال فکرش را نکرده بود و این خود به یکتا بودن بازی میافزاید. عنوان Marvel’s Spider-Man در تاریخ 7 سپتامبر مطابق با 16 شهریور بر روی دستگاه PS4 منتشر خواهد شد.