Menu

راهنمای جامع دنیای MARVEL’S SPIDER-MAN: قسمت دوم – ابرقهرمانان و شخصیت‌های دیگر

توصیه می‌شود قبل از خواندن این قسمت، قسمت قبلی را که درباره ابرشرورهای بازی بود را مطالعه کنید.

حالا که با تمامی شخصیت‌های منفور بازی (البته آن‌هایی که معرفی شده‌اند) آشنا شدیم، وقت آن است که کمی به سمت روشنایی آمده و از شخصیت‌های خوب هم صحبت کنیم! در قسمت دوم راهنمای جامع عنوان Marvel’s Spider-Man خلاصه‌ای مختصر از اصالت و ریشه‌های آنان را برایتان بازگو خواهیم کرد تا با شخصیت‌های دیگر بازی هم آشنا شوید.

1- Miles Morales / Spider-Man 616 & 1616

توجه داشته باشید که داستان "مایلز مورالز" در بازی متفاوت با آنچه در کامیک‌ها گفته شده، است و ما صرفا محض آشنایی بیشتر شما با ریشه‌های این شخصیت زندگی‌اش را بطور مختصر بازگو می‌کنیم. پیش از هرچیز، باید بدانید که در دنیای کامیک‌ها دنیاهای مختلف و موازی وجود دارند، اما دو دنیا هستند که "اصل کار" ماجرا به حساب می‌آیند؛ دنیای 616 که دنیای اصلی قهرمانان هست و دنیای 1616، نسخه Ultimate تمامی قهرمانان. "مایلز" درواقع یک نوجوان 14 ساله از دنیای 1616 بود که بطور تصادفی قدرت‌های عنکبوتی بدست آورد. در این دنیا ریشه‌یابی مرد عنکبوتی کمی متفاوت است؛ پیتر پارکر درواقع به لطف "فرمول Oz"، ساخته کمپانی "آزبورن"، تبدیل به مرد عنکبوتی شده است. "مایلز" هم به لطف یکی از عنکبوت‌های "Oz" که در کیف دایی‌اش بعد از یک دزدی شبانه از این کمپانی به جا مانده بود، به یک ابرانسان تبدیل شد.

وی در ابتدا مخالف قهرمان شدن بود و می‌خواست که وظایف نجات مردم را برعهده "پیتر" بگذارد، به هرحال وی یک قهرمان پخته بود، اما با ماجرای Cataclysm و مرگ "پیتر" بعد از حمله همه جانبه "نورمن ازبرن" (که البته خود وی هم شکست خورد)، "مایلز" شنل قهرمان را بدست می‌گیرد و متوجه می‌شود که "با قدرت زیاد، مسئولیت فراوان حاصل می‌شود". قدرت‌های او کمی متفاوت است، برای مثال می‌تواند از دست خود نوعی ترشح سمی ایجاد کند یا حتی همرنگ محیط شود، اما کماکان از هر لحاظ بی‌تجربه بود. خلاصه ماجراهای بسیاری پیش می‌آید، وی کمی تجربه می‌اموزد، مادرش را در این قهرمان بازی از دست می‌دهد، دوباره امید می‌گیرد و…حواشی بسیار. اما چگونه وارد دنیای 616 شد؟ با وقایع Secret Wars: Battleworld که طی آن دنیاهای 616 و 1616 به یکدیگر اصابت کرده و از نو ساخته می شود، "مایلز" خود را دنیای اصلی یافته و حتی با "پارکر" اصلی هم دوست و همکار می‌شود. شخصیت وی جالب است و می توان او را یک "اسپایدر-جونیور" خوب دانست.

2- Black Cat / Felicia Hardy

"فلیشیا" دختر "والتر هاردی"، دزد معروف است که البته در جوانی دخترش دستگیر می‌شود. در دوران دبیرستان، به جشنی می‌رود که در آن تقریبا نزدیک بود مورد تجاوز قرار بگیرد، این باعث می‌شود که در وی ترس از قربانی بودن ایجاد شود. البته خوشبختانه ، دانش اموز دیگری آنجا بود که او را نجات دهد و این مسیر را برای یک رابطه بین آنان باز می‌کند، هرچند که "رایان" خواستار "نزدیکی" بیشتر داشت اما "فلیشیا" هنوز تحت تاثیر آن واقعه بود. مدت‌ها بعد تصمیم می‌گیرد که باید متجاوز خودش را بکشد پس درس را کنار گذشته و به مهارت‌های رزمی رو می‌آورد، اما قبل آنکه نقشه‌اش را عملی کند، "رایان" در یک سانحه بخاطر مست بودن کشته می‌شود. خشم و عصبانیت او باعث می‌شود که مسیر پدرش را در دزدی ادامه دهد و اینگونه سرنوشت طوری رقم می‌خورد که با "پیتر" ملاقات کرده، عاشقش شود و ماجراهایش بعنوان "گربه سیاه" آغاز گردد. او بخاطر آزمایش دانشمندان "کینگ پن" دارای قدرت خاصی است که برای دیگران بدشانسی می‌آورد.

3- Yuriko Watanabe / Wraith

"یوری" در بچگی دوست داشت همانند پدربزرگش در بلوغ یک پلیس شود و افختارات کسب کند. پدرش هم پلیس بود اما بخاطر مسائل رشوه گیری چندان مثل پدربزرگش فرد خوبی نشد. او بعدها یک کاپیتان نیروهای NYPD می‌شود و به مرد عنکبوتی کمک‌های فراوان می‌کند. سال‌ها بعد به لطف ابزار "میستیریو" و دیگر جنایت کاران، لباس خاص Wraith را می‌سازد و تصمیم می‌گیرد که میراث DeWolff را در مبارزه با جرم و جنایت با هویت Wraith جدید ادامه دهد. او همچون بازی، بیشتر از هرچیزی دیگری این اواخر با "مارتین لی" درحال مبارزه بوده است.

Silver Sable / Silver Sablinova -4

"سیلور" دختر یک شکارچی افراد "نازی" بود، بهترین در اروپا، آنقدر که حتی با "ولورین" که آن زمان با نام خودش یعنی "جیمز هاولت" شناخته می‌شد همکاری داشته است. مدتی بعد از انکه با مادرش به خانه پدری‌اش می رود، طی یک سانحه بمب باران مادرش را از دست می‌دهد. خشمگین و عصبانی، تحت نظر پدرش تعلیم می‌بیند تا بتواند انتقام قاتلان مادرش را بگیرد. بعد از مرگ پدرش او سازنده و رییس سازمان بین المللی Silver Sable می‌شود. "سیلور" را می‌توان Black Widow سفید خواند که نیت‌های خوبی دارد، همچنین با "پارکر" رابطه خوبی داشته و حتی یک بار او را بوسیده است!

5- Mary Jane Watson

"مری جین واتسون" فرزند "فیلیپ" و "مدلین" واتسون است و درکنار دو خواهر بزرگتر خود خانواده "واتسون"ها را تشکیل می‌دهد. به دلیل اسباب‌کشی و حرکت دائم آن‌ها از شهری به دیگری بخاطر کار پدرش، شخصیتی برون گرا تشکیل داده و به همین خاطر دوستان زیادی دارد. از علایق او می‌توان به بازیگری و هنر سینما اشاره کرد؛ رویایش پیوستن به حرفه سینما بود. وی اولین بار "پیتر" را، بدنبال مرگ عمویش، در حال دویدن سوی یک ساختمان دید که دقایقی بعد با لباس مرد عنکبوتی بیرون می‌آید و به واسطه همین اتفاق به این نتیجه می‌رسد که این دو شخص باید یکی باشند. اندکی بعد مادرش از دنیا می‌رود و "مری جین" برای دنبال کردن رویاهایش خانه را ترک می‌کند. او درنهایت "پیتر" را حین یک مهمانی شام در خانه عمه‌اش ملاقات می‌کند؛ بدنبال این دوستی "پیتر" او را به دیگر دوستانش از جمله "هری آزبرن"، "گوئن استیسی" و "فلش تامپسون" معرفی می‌کند. بعد از مرگ "گوئن" طی سانحه حمله Green Goblin، پیتر در اندوهی عمیق فرو می‌رود و "مری جین"، به واسطه هم دردی با او و کمک کردن، شخصیتی جدی‌تر و عمقی‌تر بدست می‌آورد؛ رابطه آن‌ها هم به مرور زمان گرم و گرم‌تر می‌شود. از این نقطه به بعد رابطه عاشقانه آن‌ها فراز و نشیب‌های بسیاری داشته است؛ در نقطه‌ای "پیتر" برای اولین بار از او خواستگاری می‌کند که البته جواب منفی می‌شنود، بیشتر بخاطر زندگی دوگانه‌اش.

اما بعدها، بعد از دومین پیشنهاد، درنهایت آن‌ها می‌پذیرند که یکدیگر را بیشتر از هرچیزی در دنیا دوست داشته و با یکدیگر ازدواج می‌کنند. شاید از خود بپرسید که چرا در هیچ یک از عناوین قبلی صحبتی از ازدواج نشده است و یا حتی کسی که کامیک می‌خواند دیگر در این باره صحبتی نمی‌کند؟ جواب مجموعه کامیک "یک روز دیگر" (One More Day) است؛ بطور خلاصه، داستان از این قرار است که بعدها ماجرای Civil War، حالا همه دشمنان عنکبوتی از هویت وی خبردار شده‌اند و بعد از یک حمله سنگین، عمه "پیتر" زخم شدیدی برداشته و برای مرگ آماده می‌شود. اینجاست که شیطان MCU، یعنی "مفیستو"، ظاهر شده و به "پیتر" و همسرش پیشنهادی می‌دهد؛ عشق آن‌ها در ازای جان "عمه می". درنهایت با بازنویسی تاریخ و پاک کردن هرگونه عشق میان ان دو، ازدواج و تاریخچه آن‌ها به کل شکسته می‌شود و تا به امروز هم شاهد هیچگونه حرکتی در قبال ازدواج از سمت پیتر نبوده‌ایم، هرچند که در شماره‌های اخیر پنجمین Volume کامیک‌های عنکبوتی، رابطه آن‌ها باری دیگر شکل گرفته و ما شاهد عشق آتشین‌شان هستیم.

6- Aunt May

"عمه می" در یک خانواده فقیر بدنیا امد که بطور کلی وضعیت مطلوبی نداشتند. پدرش کمی بعد از تولد وی آن‌ها را ترک می‌کند و مادرش همیشه او را مقصر می‌خواند. بخاطر کمبود پول، "می" ابتدا سمت جوان پولدار و قانون شکنی به اسم "جانی جروم" کشیده می‌شود؛ در این مسیر است که "بن پارکر"، کسی که بعدها بزرگترین نقطه عطف زندگی "پیتر" می‌شود، به وی هشدار می‌دهد که این پسر آنطور که تصور می‌کند نیست. "بن" درست می‌گفت، طی یک دزدی از مغازه جواهر فروشی "جانی" دستگیر می‌شود و بعد از این رویداد، "می" به مرور عاشق "بن پارکر" می‌شود. آن‌ها "یپتر" را بعد از مرگ پدرومادرش بزرگ کرده و همچون پدرومادر واقعی اش برای او از جان و دارایی خود می گذارند. جالب است بدانید که "می" خود هم حامله بوده اما متاسفانه مجبور می‌شود که فرزند خود را از نظر پزشکی نابود کند و به همین خاطر در ابتدا نسبت به "پیتر" کمی تردد داشت. در دنیای حاضر کامیک‌ها، از آنجایی که "می" با "جی جیمسون" ازدواج کرده است، "جی جی جیمسون" پسر قانونی وی محسوب می‌شود.

7- Norman Osborn / Green Goblin / Red Goblin

پدر "نرمن" یک مخترع شکست خورده بود که پول بسیاری بدست نمی‌آورد، این رویداد تاثیر سنگینی بر ذهنیت‌اش می‌گذارد که حتما باید پولدار و قوی شود، برخلاف پدر ضعیفش. پس شروع به کار کردن برای مدرسه می‌کند تا بتواند خود پول دربیاورد. بعنوان یکی از دو بنیان گذار سازمان "Oscorp"، او می‌خواست قدرت تمام را در دست گیرد و بدنبال دستگیر شدن شریکش این اتفاق هم رخ می‌دهد. اندکی بعد به فکر ساخت فرمولی مخفی می‌افتد که قدرت‌های ابرانسانی ایجاد کند. پسر وی یعنی "هری" از بی‌توجهی پدرش خسته شده و تصمیم می‌گیرد که با تعویض مواد فرمول مذکور از او انتقام بگیرد. نتیجه‌اش انفجار سرم در صورت "نرمن" است. این اولین قدم در رسیدن به جنون برای شیطان سبز داستان ماست. برای اثبات قدرت خود، "نرمن" مرد عنکبوتی را بعنوان یک چالش انتخاب می‌کند، اما قبل از هرچیزی نیاز به یک هویت دارد. در همین لحظه یاد کابوس دوران کودکی‌اش می‌افتد، یک شیطان سبز رنگ؛ تولد Green Goblin. وی در این اواخر به قدری دیووانه شده بود که حتی خود را Carnage یکی کرد تا به قدرت بیشتری دست یابد؛ Red Goblin. هرچند درنهایت انقدر ذهنش اسیب می‌بیند که ادعا می‌کند "پیتر پارکر" همان "نرمن" است و خودش هم "کسدی"، صاحب اصلی Carnage!

8- و درنهایت، Spider-Man / Peter Parker

"پیتر پارکر" فرزند "ریچارد" و "مری" است. پدرومادر او ماموران سازمان CIA بودند که طی یک ماموریت جمع آوری اطلاعات از Red Skull کشته شدند. پیش از هرچیزی لازم است متذکر شوم که پیتر یک خواهر دارد اما دیرتر به آن پرداخته می‌شود؛ "ترسا پارکر". او در مدرسه یک نابغه بود و این نبوغش باعث می‌شد که دیگر دانش اموزان به او زور بگویند، از جمله "فلش تامپسون" که بعدها او را با نام Agent Venom / Agent Anti-Venom خواهیم شناخت. (اسپویل: او در هشتصدمین چپتر جلد چهارم توسط Carnage تحت کنترل "نرمن آزبرن" کشته می‌شود). داستان قدرت‌هایش را البته همه می‌دانیم، گزیده شدن وی توسط یک عنکبوت رادیواکتیو طی یک اردوی علمی؛ نکته جالب این است که در مجموعه مجله‌های Original Sin مشخص می‌شود شخص دومی هم توسط این عنکبوت مستقیم گزیده شده است؛ "سیندی موون / Silk". باقی ماجرا را هم کمابیش می‌دانیم؛ ورود وی به مسابقات کشتی برای جمع اوری پول، کشته شدن عمویش و جمله معروف "با قدرت زیاد، مسئولیت فراوان می‌آید". قهرمان ما زندگی بسیار بسیار پیچیده‌ای دارد و تقریبا هر آنچه که فکرش را بکنید برایش رخ داده است؛ از کسب قدرت‌های کهکشانی گرفته تا ملاقات با خدای فعلی دنیای کامیک‌ها یعنی One Above All. او تار زن دوست داشتنی همه ماست که هیچوقت از شنیدن جک‌هایش حین مبارزه خسته نمی‌شویم.

و این بود معرفی دو قسمتی جامع ما از شخصیت‌هایی که در بازی حضورشان تا الان تایید شده است. در آینده مقاله‌ای هم تدارک خواهیم دید که به معرفی لباس‌های موجود در بازی خواهد پرداخت. امیدوارم که نوشته‌های بالا و مقاله قبلی به اندازه کافی برایتان مفید واقع شده باشد. تا دیدار قهرمانانه دیگری، بدرود!