نقد و بررسی بازی Gears Tactics
"به قلم علیرضا آبروشن"
نقد این بازی توسط حامی ما GiftShops ممکن شده و برای خرید آن و عناوین دیگر میتوانید با کلیک بر روی اسم اسپانسر به صفحه آنان منتقل شوید.
برای مشاهده این نقد ویدیویی در یوتوب کلیک کنید
در گذشته شاهد نسخههای فرعی بسیاری برای عناوین مختلف بودهایم. یکی از شرکتهایی که سراغ گسترش دنیای بازیهای خود توسط نسخههای فرعی رفته است، مایکروسافت میباشد. این کمپانی در گذشته نسخههای فرعی زیادی برای سری Halo عرضه کرده و اکثر آنها نیز از کیفیت کافی برخوردارند، اما در مورد سری Gears داستان فرق کرده و تا قبل از این تنها شاهد یک نسخه فرعی نسل هفتمی به اسم Gears of War Judgment بودهایم که از لحاظ کیفیت یک لکه ننگ برای سری بوده است. حال مایکروسافت تصمیم گرفته تا با عرضه یک Spin Off دیگر شرایط را عوض کرده و دنیای خشن Gears of War را هر چه بیشتر از پیش گسترش دهد اما باید دید آیا در این امر موفق بوده است یا خیر.
یکی از نکاتی که در شروع ماجرا توجه را به خود جلب میکند تغییر سبک بازی از شوتر سوم شخص به استراتژی تاکتیکال است؛ کاری که مایکروسافت با سری Halo—و تغییر سبک آن به RTS—انجام داد، باعث شد تا این شرکت جرأت به خرج داده و همین روش را با سری Gears امتحان کند. قبل از تجربه این عنوان و به خصوص بعد از بازی کردن نسخههای ۴ و ۵ که به طرز وحشتناکی نا امیدم کردند، هیچ امیدی به این نسخه نداشتم. این نکته که بازی Judgment نیز یک افتضاح به تمام معنا برای کارنامه این سری است، باعث شد تا در دلم نسخه این عنوان را به عنوان یک فن دو آتیشه سری بپیچم اما از ته دلم خوشحالم که این کارم اشتباه بوده است. خوشبختانه و در کمال تعجب نتیجه کار بسیار عالی و راضی کننده از آب در آمده است.
شاید کمی عجیب به نظر برسد اما سبک تاکتیکال حتی بیشتر از شوتر سوم شخص به تم این سری میآید. در این تبدیل الهامات زیادی از سری XCOM گرفته شده اما نوآوریهایی نیز داشته است. بزرگترین تفاوت در این زمینه تمرکز Gears Tactics روی داستان محور بودن و هم چنین آرکیدتر شدن گیمپلی است. اما این به معنی کم عمقتر بودن بازی در زمینه استراژی نیست و بعداً به آن پرداخته خواهد شد.
گیمپلی بازی به صورت توضیح دادن مقدماتی این گونه است که در نوبت خود هر کاراکتر حداقل ۳ عدد Action Point یا به اختصار AP دارد. این ۳ AP صرف انجام کارهایی مانند راه رفتن، شلیک کردن، تعویض خشاب، استفاده از قدرتها، استفاده از قابلیت Overwatch، پرتاب نارنجک و… میشود. هر کدام از این کارها معمولاً یک AP مصرف کرده اما بعضی از قابلیتها به مقدار بیشتری نیاز دارند. البته برای راه رفتن بر اساس مسافت طی شده از AP کم میشود. هنگامی که AP نداشته باشید یا خودتان انتخاب کنید نوبت دشمنان شده و این لوپ ادامه دارد. در ادامه باید اشاره کرد که به روشهای مختلف میتوان تعداد AP را افزایش داد؛ برای مثال در صورت استفاده از قدرت Finisher تمام کاراکترها به جز کسی که آن را اجرا کرده، یک AP اضافه دریافت میکنند. Finisherها در این بازی به نحو احسنت پیاده شدهاند و حس بسیار خوبی القا میکنند؛ طوری که لذت بیشتری از همیشه دارند. تبدیل شدن این قابلیت به یک قدرتی قوی که در بسیاری از موارد دشمن را وان-شات میکند، باعث شده تا Finisher بیشتر از دیگر نسخههای این سری به چشم بیاید.
از بهترین و لذت بخش ترین بخشهای بازی نیز استفاده از نارنجکها میباشد. انواع مختلفی از نارنجکها در بازی استفاده شده که میتوان به Stim برای پر کردن نوار سلامتی و frag برای نابود کردن گلهای از دشمنان اشاره کرد. نارجنکها تعداد محدودی ندارند اما cooldown بسیار بالایی دارند و این مورد باعث میشود تا برای استفاده از آنها، دقت کردن لازم باشد.
یکی از مهمترین قدرتیهای بازی قابلیت اورواچ است که به شما این امکان را داده تا باقی مانده APها را صرف کمین کردن برای دشمنان کرده و بر اساس تعداد APهای مصرفی به دشمنانی که در خط شلیک میآیند، حمله کنید. این ویژگی کمک شایانی به بهم ریختن حملات دشمنان میکند و از آنجا که بسیار قدرتی قویی میباشد، دشمنانتان نیز به وفور از آن استفاده میکنند. البته راههای زیادی برای غیرفعال کردن اورواچ دشمنان وجود دارد. به عنوان مثال در صورت استفاده از کلت خود یک قدرتی برای غیرفعال کردن اورواچ در اختیار شما قرار میگیرد که از دقت شلیک بسیار بالاتری نسبت به حالت عادی برخوردار است. البته اگر یکی از افرادتان در محدوده اورواچ دشمن باشد نمیتوان با شخص مذکور از کلت خود برای غیر فعال کردن اورواچ استفاده کرد و باید با شخص دیگری این کار را انجام دهید. قابلیتهای متنوع دیگری نیز برای مقابله با اورواچ در نظر گرفته شده است که باعث عمق هر چه بیشتر در گیمپلی بازی میشود.
در زمینه داستان، بازی تمرکز بیشتری نسبت به دیگر عناوین هم سبک دارد و شاهد عملکردی نسبتاً خوب هستیم. بازی شامل ۳ بخش داستانی بوده و در ۲ بخش ابتدایی روایتی بسیار کند را مشاهده میکنیم؛ بطوری که داستان عاملی نخواهد بود که شما را به ادامه بازی ترغیب کند. عامل اصلی پیشروی در این ۲ بخش گیمپلی بازی خواهد بود اما در بخش سوم این روایت سرعت گرفته و با نقاط حساس خود شما را به ادامه عنوان و فهمیدن نتیجه ماجرا جلب میکند. البته این مورد برای کسانی که داستان سری را دنبال کردهاند جذاب تر نیز خواهد بود و داستان ارتباط مستقیمی با نسخه ۴ و ۵ دارد.
در زمینه شخصیت پردازی نیز عملکرد خوبی را شاهد هستیم. شخصیت اصلی بازی “گیب دیاز” است که پدر “کیت” یعنی شخصیت اصلی نسخه ۵ میباشد. طراحی این کاراکتر و همراه اصلی او “سید”، بسیار خوب انجام شده و شوخیهای جالبی نیز میکنند. نتیجه آن این است که در ۲ بخش ابتدایی داستان با آنها خو میگیرید. این ۲ شخصیت اولین کاراکترهایی هستند که بعد از “مارکوس” کبیر و همراه بسیار دوست داشتنیاش “دام”، به دلم نشستند و از روایت داستانشان لذت بردم. بخصوص بعد از استفاده کاراکترهای بسیار ضعیف در نسخه پنجم که جای تأسف داشتند، و در نسخه Judgment که کاراکتری آبکی را شاهد بودیم. از این رو این شخصیتهای جدید را در مقایسه با او پادشاه به نظر میرسند.
تنوع دشمنان در این عنوان راضی کننده بوده اما با توجه به این که بازی در زمان قبل از نسخه اول روایت میشود، شاهد دشمنان جدیدی که طی نسخههای اخیر به بازی اضافه شدهاند، نیستیم. هر دشمن قابلیت مخصوص به خود را داشته و با کشتن بعضی از آنها سلاح grenade launcher خود را دراپ میکنند تا شما از آن استفاده کنید. بعضی دیگر نیز در صورت نزدیک شدن بیش از حد به شما حمله کرده و این باعث میشود تا توانایی اجرای Finisher روی این دسته از دشمنان را نداشته باشید. همچنین در پایان هر بخش داستانی یک باس فایت بسیار زیبا و لذت بخش را شاهد هستیم که تقریباً موردی جدید در این سبک از بازیهاست؛ چراکه در دیگر عناوین این سبک شاهد باس بودهایم ولی نه با این تمرکز.
در این عنوان ۲ نوع کاراکتر وجود دارد؛ نوع اول قهرمانها که شخصیتهای اصلی داستان هستند و ماجرا با آنها روایت میشود و نوع دوم که سربازها بوده و نقش کمکی دارند. در هر ماموریت تا ۴ کاراکتر را به انتخاب خودتان کنترل میکنید. در نگاه اول حتی با اینکه در تمام مراحل نمیتوان از قهرمانها استفاده کرد سربازها بسیار اضافه به نظر میرسند اما حقیقت چیز دیگریست. برای مثال یکی از تفاوتهای اصلی سربازها با قهرمانها این است که در صورت مرگ سربازها میتوانید مرحله را ادامه دهید اما با مردن قهرمانها میبازید. همین مسأله باعث شده تا به خصوص در درجههای سختی بالاتر استفاده از سربازها بسیار حیاتی شود. همچنین میتوان این سربازها را استخدام کرد و بعد از استفاده از وسایلشان روی کاراکتری دیگر آنها را بیرون انداخت!
دیگر المان مهم گیمپلی بازی قابلیت شخصی سازی کاراکترهاست. هر کاراکتر با شرکت در مراحل XP دریافت میکند که با آن میتوان قدرتیهای جدید باز کرد. کاراکترها در ۵ دسته Sniper، Support، Scout، Vanguard و Heavy طبقه بندی میشوند. هر کلاس قدرتیهای مخصوص به خود را داشته و نکته مهم در این قسمت آن است که قدرتیهایتان را باید با دقت بالا انتخاب کنید زیرا تا انتهای بازی نمیتوان حتی نصف این قدرتها را باز کرد. تنوع قدرتیهای هر کلاس بسیار عالی بوده و کاملا سبک بازی کردن را تحت تاثیر میگذارند.
سلاحها و زره هر کاراکتر نیز قابلیت ارتقا دارند. برای این کار باید در هر مرحله لوتباکسها را پیدا کرده و با باز کردنشان و پیدا کردن قطعات جدید به ارتقا بپردازید. خوشبختانه این لوتباکسها قابل خریداری نیستند و تعداد بسیار زیاد آنها باعث میشود تا المان شانس تأثیر چندانی روی این بخش نداشته باشد. همچنین تمام کاراکترها را میتوان با آیتمهای تزیینی شخصی سازی کرد و نکته مهم در این قسمت آن است که همه موارد تزیینی از ابتدا باز هستند.
ماموریتها در این عنوان به دو دسته اصلی و فرعی تقصیم میشوند. در مجموع ۴ مدل کلی از ماموریتها وجود دارد:
۱. کشتن تعدادی دشمن، پیشروی، کشتن مجدد دشمنان
۲. برداشتن لوتباکس و فرار از دست بمب باران دشمن
۳. آزاد کردن سربازهای زندانی
۴. کپچر کردن و نگه داشتن نقاطی مشخص برای تعداد دفعات مشخص
در زمینه ماموریتهای اصلی به علت همراه شدن با داستان هیچ گونه کمبودی در زمینه تنوع حس نمیشود اما در بخش ماموریتهای فرعی وضعیت فرق میکند. با توجه به این که با عنوان نسبتاً بلندی سرو کار داریم (حدوداً ۴۰ ساعت) و این مورد که تقریبا یک سوم این زمان را مشغول انجام ماموریتهای فرعی هستیم، کمبود تنوع در ماموریتها به شدت حس میشود و ضربه بسیار بدی به لذت کلی اثر میزند. بزرگترین بدی ماجرا این است که این ماموریتها اجباری بوده و هر بخش از داستان را که رد میکنید تعدادشان بیشتر نیز میشود. در بخش سوم بازی بعد از هر دو مرحله باید ۳ ماموریت فرعی انجام داد که این مورد باعث شد تا از بازی زده شوم و تنها دلیلم برای ادامه بازی داستان آن باشد.
بعد از اتمام بازی نیز ماموریتهایی به صورت تصادفی به شما داده میشود که از ۴ حالت ذکر شده خارج نیستند و فقط برای باز کردن قدرتیهای بیشتر و ارتقا وسایل کاربرد دارند. متاسفانه به علت نبود قابلیت New Game+ این کار بسیار بیهوده به نظر میرسد. البته بازی کردن روی درجه سختیهای بالاتر خالی از لطف نیست و باعث میشود تا بازی شدیداً تاکتیکال شده و در صورت هر اشتباه به شدت مجازاتتان کند. در درجه سختیهای بالا است که بازی روی واقعی خود را نشان میدهد و در مقایسه با دیگر عناوین این سبک در زمینه استراتژیک بودن، خود را ثابت میکند.
در زمینه گرافیک فنی حتی روی بالاترین تنظیمات ممکن شاهد یک عنوان غول گرافیکی نیستیم و حتی در مقایسه با نسخه ۵ گرافیک بازی کمتر است اما این مسأله باعث شده تا در زمینه فریم شاهد عملکرد چشمگیری باشیم. البته باید این نکته را ذکر کنم که کیفیت بافتها حتی در بیشترین تنظیمات هنگامی که دوربین به سوم شخص تغییر پیدا میکند به هیچ عنوان قابل قبول نیست و دیر لود شدن بافتها نیز کمی اذیت کننده است. بزرگترین مشکل در قسمت فنی مربوط به این است که بازی از Exclusive Fullscreen پشتیبانی نمیکند. این نکته باعث شده تا حتی با کاهش ۵ درصدی رزولوشن نسبت به حالت پیشفرض شاهد کاهش وحشتناک کیفیت بازی و تار شدن آن باشیم.
در زمینه موسیقی، بازی عملکرد قابل قبول قبولی داشته و با اینکه آهنگها به یاد ماندنی نیستند، وظیفه خود را انجام میدهند. البته در زمینه صداگذاری اسلحهها و کارهای مختلف عملکرد بسیار خوبی را شاهد هستیم و دیالوگها نیز خوب کار شدهاند.
بازبینی تصویری:
بومر و لانچر بسیار لذت بخش او
قابلیت مشاهده اسکیلهای Passive
منو بسیار زیبا
پایگاه اصلی که در هر هر بخش عوض میشود
ارتقا اسلحه
Skill tree
منو شخصی سازی لباس و اسلحه
قابلیت اورواچ
نکات مثبت:
تبدیل و عمق مناسب گیمپلی
داستان و کاراکترهای قایل قبول بعد از مدتها
فریم ریت بسیار پایدار
نکات منفی:
ماموریتهای فرعی بسیار زیاد که اجباری و کم تنوع هستند
نبود حالت New Game+
سخن آخر: این عنوان یک تغییر سبک بسیار موفق برای نسخه فرعی محسوب میشود و بسیار لذت بخش بوده اما متاسفانه ماموریتهای فرعی آن باعث میشود تا نتوان آن را یک شاهکار خطاب کرد. در مجموع این عنوان را به تمام طرفداران سری پیشنهاد میکنم.
Verdict
This title can be regarded as a huge success for a spin-off, and is quite enjoyable. However, its side missions have caused it to fall short of achieving masterpiece status. Regardless, this game is recommended to all fans of the series
Final Score: 8.5 out of 10