نقد و بررسی بازی Animal Crossing: New Horizons
"به قلم سید محمد حسین بطحایی"
سؤالی که این روزها به کرات با آن مواجه میشوم این است که «چه چیز انیمال کراسینگ جذابیت دارد که این همه بازیکن دارد؟»، «هدف انیمال کراسینگ اصلاً چیست؟» و از این قبیل سؤالات. علتش میتواند حجمه وحشتناک عظیم پستهای مربوط به این بازی در شبکههای مجازی باشد یا فروش فوقالعاده بالا و نمرات زیادتر از حد معمول این ژانر. در هر صورت مهم نیست؛ سؤالی است که به نظرم وجودش قابل درک است. سری انیمال کراسینگ بعد از ۸ سال صبر طولانی با یک عنوان اصلی بازگشته و حالا باید دید آیا در ادامه دادن مسیر ۲۰ ساله این سری موفق بوده و چگونه در این مسیر قدم برداشته. با پردیس گیم همراه باشید که میخواهیم همزمان با نقد و بررسی عنوان جدید این سری یعنی Animal Crossing: New Horizons، به این سؤالات نیز جواب بدهیم.
شما بعد از پر کردن فرم مشخصات و تعیین چهره شخصیت اصلیتان، رضایت میدهید تا زندگی جدیدتان را روی یک جزیره بی سکنه غریب با ۳ راکون بیزینسمن قد و نیم قد و ۲ هم سفر ناآشنا شروع کنید. در همین ابتدا، از اینکه نیو هورایزن دست از سر سنت مجموعه برای تعیین چهره شما بر اساس یک پرسشنامه برداشته و اجازه میدهد خودتان چهره اولیهتان را شخصیسازی کنید، قدردانی میکنم. بازی با اینکار نشان میدهد قصد قدم به جلو برای مجموعه خودش را دارد که بعداً بیشتر در این مورد حرف میزنیم.
با ورود به جزیره و رد کردن معرفی نامه بازی، برای شما روشن میشود که شما در یک جزیره کوچک باید قبض خانهتان را بدهید، حشره جمع کنید، ماهی بگیرید و با بقیه هم محلیهایتان صحبت کنید و خلاصه که زندگی کنید و روز خود بگذرانید، همین! البته اینهایی که گفتم صرفاً اساس مکانیکهای بازی است ولی به طور اساسی انیمال کراسینگ نه شبیهساز جزیره سازی است نه شبیهساز بنگاه اقتصادی Tom Nook برای مدیریت مردماش؛ انیمال کراسینگ نیو هورایزن قبل از هر چیز یک «شبیهساز زندگی در جزیره» است. این یعنی به طور عادی بازی هیچ هدف کاملاً معین پیش روی شما قرار نمی دهد و شما را به حال خود واگذار می کند. سؤال این جاست که فلسفه پشت این نوع طراحی روند پیشروی دقیقا چیست؟ بیایید کمی این موضوع را باز کنیم.
عمده بازیهای کنسولی به طور اصولی از قاعده «خط» پیروی میکنند. یک خط مشخصی وجود دارد با بالا و پایینها و شروع و پایان خودش که شما از ابتدا تا انتهای آن را پیموده و تجربه کاملی از آن در انتهای خط دارید. بسه به سبک بازی ممکن است این خط دارای انشعاب باشد یا در محیط پراکنده شود ولی در نهایت، کیفیت بازی اصولاً وابسته به کیفیت این خط و مسیری که طی میکند است. سری انیمال کراسینگ به همین دلیل کمی گنگ است. نه پایان خاصی ندارد نه حتی شروعش حس آن چنانی شروع میدهد. هیچ چیزی برای پیمایش نیست و هیچ بالا و پایین به خصوصی در نقطهای از آن دیده نمیشود. دلیلش این است که انیمال کراسینگ در حقیقت اصلا یک «خط» نیست و از قاعده دیگری تبعیت میکند، قاعده «مربع».
در قاعده مربعی شما برخلاف طی کردن یک روند خطی، درون یک محیط مربعی انداخته میشوید که باعث میشود همه چیز به صورت اساسی فرق پیدا کند. از فراز و نشیب خبری نیست؛ تنها مربعی است که به سرعت با ریز و بم آن آشنا میشوید و به سبک بصری آن عادت میکنید. بازی در این قالب در عوض از شما میخواهد به جای «طی کردن» یک خط، به «رنگ کردن» یک مربع بیاندیشید. بسته به ابزار، خلاقیت و حوصله شما، مربعی که رنگ میکنید میتواند یک چیز ساده و مبتدیانه باشد یا میتواند تبدیل به یک چیز حیرتانگیز در اینترنت تبدیل شود؛ بعد از یک مدت چیزی که مشترک میماند حس شخصی بودن این مربع است و این حس که تمام اتفاقات این مربع متعلق به شما است و نه هیچ کس دیگر. این چیزی است که این سبک بازی را خاص میکند و لذت منحصر به فردش را توجیح میکند؛ چراکه نتیجهای که حاصل می شود نه تنها کاملاُ تدریجی و وابسته به یکایک اعمال شماست، بلکه کاملاً از تجربه تمامی بازیکنان دیگر متفاوت است.
سری انیمال کراسینگ به صورت کلی حتی در قالب یک بازی با قاعده مربعی نیز اثر خاصی به شمار میرود. بر خلاف Minecraft، Sims و دیگر بازیهای این سبک که بخش عمدهای از تمرکزشان بر روی شخصیسازی، ساختههای شما و سپس زندگی درون این ساختهها باشد؛ انیمال کراسینگ یک بازی در مورد زندگی کردن در یک محیط و سپس آرام آرام ساختن همه چیز پیرامون آن است. اگر از ساختن و پرداختن لذت میبرید و برنامه چیدن برای چیزهای مختلف را دوست دارید به خواندن این مطلب ادامه دهید، در غیر این صورت بعید میدانم مواردی که در ادامه میخواهم بگویم چندان جذابیتی برای شما داشته باشد.
برخلاف ساختار نسخههای قبلی، نیو هورایزن آزادی وحشتناک زیادی در زمینه ساخت و ساز و شخصیسازی به مخاطب خود میدهد اما حقهاش به این صورت است که تقریباً هیچ کدام از این ابزارها را بلافاصله در دسترس نمیگذارد. هنگام شروع بازی برای چند دقیقه اول شما حتی نمیتوانید آیتمهای روی زمین را بردارید. بازی روند منظم و حساب شدهای برای دادن دسترسی به موارد مختلف دارد تا بازیکن هیچ وقت تحت حجمه گزینهها و آپشنهای مختلف قرار نگیرد. نیو هورایزن به خوبی بلد است چطوری مخاطب خود را با سبک زندگی بازی عادت دهد، بدون این که او را هول کند یا بترساند.
بعد از به دست آوردن تمامی دسترسیها، نیو هورایزن دست شما را به شدت باز میگذارد. شما نه تنها این بار توانایی تعیین مکان تمام ساختمانها را دارید، بلکه بعد از ساخت میتوانید آنها را تغییر دهید. تزئین محیط جزیره به صورت کامل در اختیار شماست. بخش عظیمی از آیتم هایی که میتوانید بسازید و حتی آن هایی که میتوانید بخرید قابل شخصیسازی و ادیت بیشتر هستند. شما حتی میتوانید طرحهای ساخته شده توسط خودتان را به تقریبا هر جای قابل شخصیسازی اعم از کف زمین، دیوارها، لباسها، صورت و حتی آیتمهای قابل شخصیسازی بچسبانید. به لطف اینترنت و راههای ارتباطی درون خود بازی، به اشتراک گذاشتن این ساختهها با بقیه آن چنان کار سختی نیست.
بازی یک سیستم ساخت و ساز Crafting نیز به سری اضافه کرده که به واسطه آن با منابع طبیعی جزیره میتوانید وسایل مختلفی را ساخته و حتی شخصیسازی کنید. تنوع این آیتمهای قابل ساخت و ساز مطابق دیگر موارد بازی در ابتدا خیلی کم و کاربردی هستند و هر چی جلوتر میروید بیشتر و بیشتر میشوند و یک کاتالوگ عظیم از اقلام قابل ساخت و ساز را برای شما به وجود میآورند. بقیه آیتمها از روشهای مختلفی قابل به دست آوردن هستند، ولی چیزی که برای من شگفت انگیز بود حجم عظیم این آیتمها و تنوعشان بود. از یک تخت و چراغ خواب که ملزمات زندگی هستند تا سرسره فیلی و ضبط صوت گیلاسی؛ گویی از شیر مرغ تا جون آدمیزاد در انیمال کراسینگ پیدا میشود. کافی است هر روز فروشگاهتان را چک کنید.
طبیعتاً صرف داشتن گزینههای زیاد برای شخصیسازی و کاتالوگ عظیم آیتمها و روند پیشروی منظم نمیتوان به یک بازی شبیهساز زندگی ایدهآل رسید. «زنده بودن» محیط اجتماعی هم بخش مهم دیگر این معادله چند مجهولی است. انیمال کراسینگ ۲ راه حل برای این موضوع دارد. اولی حیوانات NPC جزیره هستند و دومی نیز بخش چند نفره و آنلاین بازی و تعامل بازیکنان با یکدیگر است.
حیوانات جزیره طبیعتا چهره پوستر سری انیمال کراسینگ هستند و این بار در نیو هورایزن زندهتر و پویاتر از همیشه بازگشتهاند. در بازی به صورت مجموع بیش از ۳۰۰ شخصیت حیوانی متمایز وجود دارند که در ۳ دسته مختلف در جزیره شما پیدا میشوند.
اولین دسته، اعضای ثابت هر جزیره هستند. Tom Nook و دو شاگرد دوقلویش، Timmy و Tommy (که به طرز عجیبی برخلاف چیزی که فکر میکنید با هم رابطه خونی ندارند) که در ابتدا چادر مدیریتی جزیره را میچرخانند یا Blathers که موزه جزیره را اداره میکند و کارمندان ساختمان فرودگاه ساحلی و… . این شخصیتها را هر کس ساکن یک جزیره شود به عنوان هم سفر خود خواهد داشت که هر کدام به شدت در ساختار گیم پلی بازی نقش دارند و شخصیت پردازی جالب و دوست داشتنیای خواهند داشت.
دسته دوم شخصیت هایی هستند که به صورت دورهای به جزیره شما سر میزنند و همیشه در دسترس نیستند. Saharah شتر صحراییای بود که در این چند روز دو بار به جزیره من سر زد و هر بار میتوانستم از او فرش، کفِ زمین و کاغذ دیواریهای خاص و نایاب بخرم. یا Gulliver یک مرغ دریایی است که هر از چند گاهی به خاطر جدا شدن از خدمهاش رو ساحلهای شما پیدا میشود و باید به او کمک کنید مسیر برگشتش را پیدا کند. این NPCهای گذرا در کنار دیگر شخصیتهای خاصی که در مناسبتهای خاص سالیانه پیدایشان میشود یکی از متمایز کننده ترین بخشهای نیو هورایزن است که محیط آن را سرزنده میکند.
در نهایت دسته سوم که عمده این ۳۰۰ شخصیت را تشکیل میدهند، ساکنان عادی جزیره هستند. این دسته شخصیتها جزیره به جزیره و از بازیکن به بازیکن، متغیر هستند و بسته به مراتبی که طی میکنید تعداد محدودی از این ۳۰۰ شخصیت در جزیره شما ساکن میشوند. طراحی شخصیت یکایک این حیوانات واقعاً فوقالعاده است و به تنهایی پویا است، ولی طبیعتاً ۳۰۰ نوع شخصیت پردازی و دیالوگ متفاوت برای این تعداد از شخصیتهای فرعی نوشته نشده. در این زمینه آنها از تیپهای شخصیتی خاص بازی تبعیت میکنند و دیالوگها و رفتارهایشان بر اساس آنها طبقه بندی میشود. البته تناسب تعداد تیپهای شخصیتی با تعداد حیواناتی که با آنها روبرو میشوید بسیار خوب و معتدل است و نتیجه امر این میشود که جزیره شما پر از شخصیتهای رنگارنگ با ویژگیهای اخلاقی متفاوت است.
برخلاف انیمال کراسینگهای قبلی از نظرات مختلف دیگر نیز حیوانات جزیره شما سر زنده تر از همیشه هستند. خارج از زمانی که شما با آنها صحبت میکنید، آنها هر کدام هر روز مشغول به کاری هستند. یکیشان در خانه نشسته و مشغول ساخت و ساز است، یکی در حال ماهیگیری است، شخصی لب رود نشسته و بستنی میخورد یا دیگری در حال ورزش کردن با رادیویی است که شما نزدیک مرکز جزیره گذاشته اید. این موارد در ترکیب با نویسندگی بینظیر بازی و اتفاقات مختلفی که به صورت گهگدار در جزیره رخ میدهند، باعث میشود این مربع کوچک شما هر روز که به آن سر میزنید پر از زندگی باشد.
با این حال، بخش چند نفره است که اندک نقاط ضعف نیو هورایزن در آن جمع میشود. بازی از همه حالات چند نفره کنسول نینتندو سوییچ پشتیبانی میکند، چه آنلاین چه ارتباط محلی بین دو کنسول و چه دو نفره بازی کردن پای یک کنسول. حالت محلی و آنلاین مثل هم عمل میکنند ولی حالت دو نفره Co-op کمی قصهاش مفصل تر و غمانگیزتر است.
نیو هورایزن به شما اجازه میدهد روی هر کنسول نینتندو سوییچ صرف نظر از تعداد کپیهایی که از بازی دارید، فقط یک جزیره داشته باشید و تمام کاربران کنسول باید ساکن همان جزیره باشند. این اساساً برای من و برادرم مشکل ساز نبود یا حتی باید بگویم بهتر هم بود. من و او به هم برای پیشرفت جزیره کمک میکنیم و از این نظر لذت بخش است. با این وجود نداشتن این گزینه برای داشتن ۲ جزیره مجزا واقعاً نمیتوان کم کاری از طرف سازنده در نظر گرفت؛ بلکه یک ظلم و انتخاب اشتباه بوده که به طور قطع دست بازیکنان را میبندد. از طرفی اگر بخواهید به صورت همزمان دو نفره بازی کنید، محدودیتهای دردناکی متحمل بازیکن دوم میشود که نمک به زخم در این مورد میپاشد و وضعیت را بهتر نمیکند.
در بخش آنلاین اما وضعیت بسیار بهتر است. من هنگام چندین باری که از جزیره دوستانم بازدید کردم، با لگ و تاخیر مشخصی روبرو نشدم. از لحاظ فنی، بخش آنلاین بازی مخصوصاً در دوره شلوغ فعلی بسیار کارآمد بود. هرچند به خاطر ذات بازی اگر ایده جالبی بین خودتان و دوستانتان نداشته باشید نمیتوانید آن چنان کار خاصی خارج از روند عادی بازی انجام دهید و صرفاً تنها یک مهمان هستید. البته به خاطر ساختار اتفاقی آیتمها و دستورالعملهای DIY ارائه شده به هر بازیکن، شما میتوانید از تعامل با بازیکنان دیگر به مواردی دست پیدا کنید که در جزیره خودتان دستیابی به آنها مشکلتر است.
آرت استایل و طراحی بصری نیو هورایزن دقیقاً اوج چیزی است که تیم سازنده سالها پیش با نخستین انیمال کراسینگ روی N64 شروع کرده بودند و حالا این جا اوج قدرت یا بهتر بگویم، اوج زیبایی و بامزه بودن خودش را نشان میدهد. نه تنها طراحی اشیاء و حیوانات بازی فوقالعاده دلانگیز و ماندگار هستند، بلکه تضادی که بازی در خیلی از نقاط خود مانند موزه بین ظاهر کارتونی کاراکترهای و محیطها و اشیاء کاملاً واقع گرایانه از خود نشان میدهد واقعا زیرکانه است و اتمسفری خاص و رویایی به بازی میدهد. از موزه گفتم. موزه این نسخه انیمال کراسینگ در یک کلمه «رویایی» است. همین و دیگر هیچ.
ولی به نظرم نیو هورایزن با جلوههای بصری نیست که به این اتمسفر آرامش بخش و بی نظیر دست پیدا کرده. نزدیک ۲۰ سال است این سری هیچ گاه از همچین کیفیت بصری برخوردار نبوده ولی همیشه این حس خوب خود را به همراه داشته و جواب این سؤال که این موضوع از کجا نشات میگیرد نیز ساده است: از «صوت».
تیم موسیقی و طراحی صوتی سری انیمال کراسینگ را حتی اگر این عنوان را بازی نکرده باشید هم باید بشناسید. آنها این نسل نیز روی The Legend of Zelda: Breath of the Wild کار کرده اند و از همان جا میزان جزئیاتی که در کارشان نشان میدهند باید مشخص باشد. آنها نه تنها یکی از بهترین تیمهای نینتندو از این نظر هستند، بلکه کارنامهشان نشان میدهد آنها یکی از بهترینهای کل این صنعت در حال حاضر هستند. جدا از موسیقیهای خاص و دل انگیز، یکایک صداها جدا از تکرار روزمره شان، ظرافت خاصی دارند. در کنار این موضوع زبان Animalese شخصیتها پر از جزئیات ریز و درشت است که موقع شنیدنش سریع گوشهایتان عادت میکند. شاید بتوان گفت بی نقص ترین بخش بازی، بخش صوتی آن باشد و اصولاً برای یک بازی—مخصوصاً به این شدت—دست یافتن به همچین دستاوردی واقعاً سخت است.
انیمال کراسینگ نیو هورایزن یکی از فوقالعادهترین محتوایی است که کنسول نینتندو سوییچ به خود دیده. زیبایی و آرامش بخشیاش رو صفحه بزرگ تلویزیون جلوه درخشندهای دارد و ساختار سادهاش آن را به تجربه بسیار خوشایندی برای یکبار در روز برداشتن و بازی کردن و کنار گذاشتن تبدیل میکند. بازی به طرز بی نظیری با ماهیت هیبریدی کنسول نینتندو جور در میآید. بخش آنلاین آن هر چند از لحاظ کاربردی فایده خاصی ندارد، ولی جامعه عظیم بازیکنان آن را به بهترین وجه ممکن کنارش جمع کرده. این عنوان نیاز به رفع یک سری مشکلات دارد و بهتر است به بازیکنان خود انتخابهای بیشتری در برخی زمینهها بدهد ولی بازیای است که ساختار روزانه خود را به درستی به مخاطب خود القا میکند
نیو هورایزن دقیقا قدم بعدی فرنچایز پر پتانسیل انیمال کراسینگ است که منتظر آن بودیم و در عین حال، یکی از خاصترین بازیهای بازار از لحاظ ساختاری است. مشابه نیو هورایزن در این سطح کیفی را بعید است حالا حالاها ببینیم پس اگر علاقه دارید، حتماً آن را امتحان کنید.
بازبینی تصویری:
رابط کاربری و UI بازی به شدت طراحی متمایز، استایلیش و در عین حال شیوایی دارد که با تمام اجزای دیگر بازی به خوبی در ارتباط اند و کار با آن به شدت راحت است
موزه بازی در حالت خالی خود به شدت اتمسفر خاص و گیرایی دارد. با این حال هر چی اهدایی هایتان به موزه بیشتر شود ظاهر موزه بهتره و شلوغ تر می شود
این فقط طراحی شخصیت های بازی نیست که حس کاملا متمایز کننده ای به بازی می دهد. نویسندگی دیالوگ های آن ها نیز از همین ظرافت بهره می برد
قاب گیری با مود عکس برداری بازی یکی از مهم ترین ویژگی های بازی است که ضمن سادگی، اعتیاد خاص خودش را دارد
بازی پر از رازهای ریز و کوچک است. مثل همین که اگر چاله ای بکنید و در آن پولی دفن شده باشد؛ اگر دوباره در آن چاله پول بکارید تبدیل به درخت پول می شود
نکات مثبت:
روند پیشروی فوقالعاده حساب شده
آزادی عمل به شدت بالا در زمینههای مختلف
زنده و پویا بودن محیط بازی
گرافیک بصری و فنی به شدت درخشان
جلوههای صوتی بی نظیر
نکات منفی:
انتخابات محدود در زمینه بخش چند نفره
سخن آخر: با نیو هورایزن، باری دیگر، نه تنها با یک قدم مثبت رو به جلوی دیگر در مجموعه انیمال کراسینگ روبرو هستیم، بلکه شاهد یکی از صیقلیترین و از لحاظ بصری دلنشینترین بازیهای این ژانر هستیم. یک فعالیت روزانه محشر برای ساختن زندگی ایدهآلتان در یک جزیره (به زودی) پرجمعیت.
Verdict
With New Horizons, once again not only we have a great next step in the Animal Crossing Franchise, but also one of the most polished and visually appealing games of this genre. A great daily activity to make your own ideal life in a soon-to-be populated island
Final Score: 9 out of 10