نقد و بررسی MARVEL'S SPIDER-MAN
"به قلم علی رجبی"
در دورانی که بازیکنان از کمبود عناوین ابرقهرمانی رنج میبردند و منتظر معرفیهای جدید بودند، استودیوی Insomniac Games گامی به جلو برداشت و دست بر روی یکی از پرپتانسیلترین و البته خطرناکترین احتمالات ممکن گذاشت؛ Spider-Man. شایدی بتوان این حرکت را یکی از شجاعانهترین موارد ممکن در نسل هشتم دانست؛ آنها میخواستند عنوانی را بسازند که نزدیک به دو دهه است نتوانسته موفقیت هنگفتی کسب کند. این عمل شوروهیجان، و البته نگرانیهایی، را به همراه داشت که مبادا حتی یک استودیوی با سابقه هم نتواند از پس آن برآید. امروز طی این نقد میخواهم توضیح دهم که چرا Marvel’s Spider-Man به راحتی یکی از برترین یا شایدی حتی بهترین تجارب ابرقهرمانی ممکن است. جدیدترین ساخته Insomniac Games الماس سوابق آنها در بازی سازیست.
حرف زدن درباره تجربهای که تقریبا بینقص بوده واقعا کار سختی است؛ با خود کلنجار میروید که دقیقا باید از کجا شروع کرد؟ بگذارید با این جمله شروع کنم که این بازی، بهشتی است برای طرفداران مجلههای مصور و تجربهای کاملا نوین برای آنهایی که میخواهند با دنیای قهرمان سرخ و آبی محبوب خوانندگان آشنا شوند. از همان ثانیههای ابتدایی متوجه این مسئله میشوید که بازی، برخلاف برخی نگرانیها و حتی شایعات، آنقدر خوش ساخت است که نمیتوان از آن چشم برداشت. ماجرا از یک روز ساده در نیویورک شروع میشود؛ "پیتر پارکر" در خوابی عمیق است که ناگهان تلفنش زنگ خورده و افسر وظیفه شناس، "یوریکو واتانابه" به وی اطلاع میدهد که وقت شکست رییس جنایات زیرزمینی یعنی "ویلسون فیسک" فرا رسیده است. قهرمان داستان هم با نهایت شتاب زدگی و کمی حواس پرتی لباس بر تن کرده و آماده مبارزه میشود؛ یک روز کاملا عادی برای "پارکر" جوان. در انتهای روز، او کاملا از اعمالش خوشحال است که بالاخره توانسته یکی از دشمنان دیرینهاش را از پای درآورد و اینگونه، شهر کمی آرامش کسب میکند، غاقل از وقایع و اتفاقاتی که در انتظارش هستند.
این نوع روایت، اتمسفر و ساختار، دقیقا چیزی است که یک داستان کامل عنکبوتی لازم دارد و سازندگان کاملا بر این قضیه آگاهی داشتهاند، زیرا که در غیر این صورت ما هیچگاه با داستانی به این زیبایی روبهرو نمیشدیم. ماجرای بازی آنقدر پخته و همه جانبه است که با وجود این واقعیت که دنیای ساخته شده توسط Insomniac Games، نوپاست، باز هم هنگام تجربه کماکان این احساس را دارید که گویی از ماجرای قبل این وقایع هم آگاهی دارید و هیچ گاه در نقاط مختلف آن احساس غریبی نمیکنید. این نشان از ویژگی کلیدی آن، یعنی انسجام است. اما چرا انسجام؟ این ارتباط منطقی از کجا حاصل میشود؟ جواب در دو چیز است؛ اولی شخصیتپردازی صریح و روانش است، که به تک تک مهرههای خود میپردازد و از گفتن جزئیات لازم باز نمیماند، و دومی سکانس منظم وقایع. بازی نه تنها در رسیدگی به تک تک ایفاکنندگان نقش خود، موفق بوده و چیزی را از قلم نمیاندازد بلکه سرعت پیشروی داستانش را از ابتدا تا انتهای مسیر طوری متعادل نگه میدارد که امکان ندارد شما چیزی را هضم نکرده به سراغ بعدی بروید و این خود جای تحسین بسیار دارد، بخصوص با در نظر داشتن اینکه حباب دنیوی Marvel’s Spider-Man کاملا جدا بوده و نویسندگان میبایستی در عین تدارک دیدن جوانب لازم، چیزی کاملا جدید هم خلق کنند.
برای مثال، "مایلز مورالز" را در نظر بگیرید، کسی که از لحاظ قدمت در MCU تازه به حساب آمده و پتانسیل کاملش هنوز برآورده نشده است. در مقابل، دنیایی را داریم که از هر لحاظ تازه بوده و به هیچگونه ریشه یا داستان موثقی وصل نیست، درجای قرار دادن وی در بازی و برآورده کردن نیازهای مخاطبان در قبالش، ان هم شخصیتی که هنوز تکاملش تمام نشده، کار سختی است؛ از یک طرف باید به ابعاد یک چیز ناکامل بپردازید آن هم در مکانی که از هرگونه اشارات و به اصطلاح Reference به دور است و از طرفی دیگر باید مهرههای دیگر را حرکت دهید که مبادا بازیکن به اندازه کافی نتواند نقش آن ها را در چهارچوب داستان درک کند. اما درنهایت، حضور "مایلز" از پوئن های مثبت اصلی بازی به شمار آمده و خوشحالم که آن ها تصمیم به شامل کردنش گرفتند.
از دیگر مواردی که طرفداران بیش از هرچیزی انتظارش را میکشیدند رابطه بین "پارکر" و "مری جین" است، بخصوص بعد از فجایع عناوینی چون Web of Shadows که معشوق شما جلوی دو پرستار شما را با نام "پیتر" صدا میزند و اصلا به این فکر نمی کند که هویت شما مخفی است! باید گفت که ادعای آنها در ساخت بهترین رابطه ممکن میان این دو کاملا به جا بوده و فقط خدا میداند که لحظات تعامل این دو تن چقدر حس خوبی به بازیکن دست میدهد. حتما نیاز نیست که رابطه عاشقانهای از قبل وجود داشته باشد تا بتوانیم با آن ها هم حسی کنیم، بعضی مواقع صرفا جدایی لازم است تا به شیرینی خاصیت این دو قطب پی ببریم. این خصلت مثبت البته برای همه شخصیتها صادق است؛ یافتن دیالوگی بیهدف بین افراد کاری است که من نتوانستم از پس آن بربیایم و شک دارم درکل بتوان خردهای به تعاملات گرفت.در این بین به مزاح پرانی های "پیتر" که بالاخره بعد از سالها به شکل صحیح و خندهدار صورت گرفته باید اشاره کرد، واقعا موردی است تحسین برانگیز! درنهایت Marvel’s Spider-Man از جنبه داستانی، بعدی که تقریبا تمامی عناوین مرتبط تا به امروز در آن ضعف داشتند، کاملا موفق عمل کرده و ذرهای مشکل در آن نمیتوان یافت، حال سوال بوجود میآید که آیا در دیگر جوانب هم به همین اندازه درخشان بوده؟
تار زدن در دنیای عنکبوتی و قهرمان بازی، هیچ گاه به این اندازه لذت بخش نبوده است و احتمالا هم نخواهد بود، مگر آنکه دوباره Insomniac Games ساخت نسخه بعدی را قبول کند. سیستم "تار" و کنش و واکنش فیزیکی آن نسبت به محیط از جمله مواردی است که در طول تاریخ سیر عناوین Spider-Man همیشه درحال تغییر بوده و هیچگاه به ثبات خاصی نرسیده است. اما این بازی نشان داد که با رویه مناسب و پروسه ساخت دقیق، میتوان به آخرین درجه کمال رسید و به سیستمی تمام عیار دست یافت. اگر بخواهم نحوه عملکرد این ویژگی را در Marvel’s Spider-Man، در دو کلمه خلاصه کنم، میگویم منطقی و نشاط آور. از این لحاظ منطقی که دیگر خبری از ابرهای جادویی نیست تا شما هروقت که بخواهید به ان متوصل شوید، خبری از Web Zip یا شلیکهای خطی تار بینهایت نیست که با فشردن دکمه تعریف شده به دفعات متعدد مسیرتان را سوی هدف بسازید، طوری که به مرور زمان این یک عمل پیش پا افتاده و تکراری شود و دیگر از آن لذت لازم را نبرید، اینجا با قوانین فیزیک رو به رو هستیم؛ مرد عنکبوتی نمیتواند پشت هم یک عمل تکرار کند و نیاز دارد که حالات بدنی خود را بخاطر تعادل حفظ کند.
او لازم دارد که به یک جسم عینی تار بزند و این باعث میشود که این ذهنیت در شما پدیدار شود تا همچون خود او فکر کنید. ایا این محدودیت به همراه دارد؟ اصلا، حتی باعث میشود پتانسیلهای بیشتری هم براورده شوند؛ خلاقیت شما در این زمینه بسیار موثر خواهد بود. مثلا عبور از یک پارک که سرتاسر پوشیده از درخت است، دریغ از یک ساختمان، شاید قبل از این به لطف سنگهای آسمانی ممکن بود اما الان شما مجبور هستید از درختان اطرافتان استفاده کنید و حتی در مواقعی، فرود آمده و با یک پرش بزرگ دوباره تشکیل مسیر دهید. و نشاط آن از این دید حاصل میشود که به لطف شهری کاملا پویا و پر جزئیات، زیبا از لحاظ ظاهری و وسیع از لحاظ وسعی، در عمل هیچ گاه از گشت و گذار سیر نخواهید شد. برخی از قابلیتهای شما در این زمینه حتی بعدها باز میشوند، بدان معنی که ایدههای شما به هنگام برخورد با تارزنی به هیچ بنبستی برخورد نخواهند کرد.
Beat Em’ Up؛ سبک مبارزهای که در عناوین سالهای اخیر، بسیار ظاهر شده و از محبوبیت خاصی برخوردار است، البته هیچ یک به اندازه جرقه ابتدایی این فرم گیم پلی، یعنی مجموعه Batman: Arkham، جذاب نبودهاند و این مسئله باعث شده که در گذر زمان همه به عقیدهای رسند که تنها Batman توانایی لازم برای بهرهبرداری از این سبک را دارد. این عقیده گمانه زنیهای بسیاری را هم برای Marvel’s Spider-Man به همراه داشت. بعد از آنکه مشخص شد عنوان یاد شده هم سیستمی مشابه استفاده میکند، منتظران به فکر فرو رفتند که رویه Insomniac Games دقیقا به چه شکل خواهد بود؟ ایجاد نوآوری و تمایز در این برهه بسیار سخت است، بخصوص بعد از آنکه متوجه میشوید اکثر ایدههای ذهنیتان در عمل ظاهر شده و آن وقت، دیگر جایی اصلا برای "جدید" بودن میماند؟ آری، اگر روش این بازی، حین مبارزات، تماما متفاوت نباشد، حداقل در سطوح بسیاری متمایز است.
برخورد بازیکن با دشمنان در دو حالت مخفیکاری ومبارزه مستقیم صورت میگیرد. به مبارزه مستقیم میپردازیم؛ جایی که از تمامی ویژگیهای مرد عنکبوتی استفاده شده و به همین خاطر ما شاهد نوآوریهای خاص این بازی هستیم. در ریشه، همان حالتی است که همه با آن آشنا هستیم، وارد کردن ضربات متعدد، گریز از حملات دشمنان و وارد کردن ضد ضربات. بر روی کاغذ، شایدی این توضیحات با تعاریفی که در ذهن از، برای مثال، مجموعه Batman داریم یکسان باشد، اما در عمل متوجه خواهید شد که مکثها، شیوههای از پای درآوردن و اصلا رفتار مبارزات کاملا متفاوت است. درگیریها بسیار سریع صورت میگیرند، شما باید از چابکی و فرز بودن مرد عنکبوتی استفاده کنید تا دشمنان خود را مهار کنید. با اعمال کردن یکی از Upgradeهای ابتدایی بازی، حالتی پیش میآید که به هنگام dodge کردن زمان بسیار کند شده و شما بیش از پیش، آن حس و آدرنالین لازم را بدست خواهید آورد. البته ضربه زدن فقط یک سمت ماجراست.
سیستم جمعاوری امتیاز پیشرفت یا همان XP در بازی وجود دارد و شخصیت شما، با پیشروی و جمعاوری این امتیازات، ارتقای سطح مییابد. بوسیله Perkهای بدست آمده شما میتوانید به باز کردن مهارتهای گوناگون در یکی از 3 شاخه قدرتها بپردازید که هر یک به یکی از جوانب دنیای عنکبوتی مربوط میشوند. البته درخت مهارت تنها منبع قابلیتهای مخصوص شما نیست، 27 لباس باقی که در بازی حضور دارند هریک دارای ویژگی خاصی هستند که استفاده بسیاری از آن خواهید برد، برای مثال لباس Iron Spider از فیلم اخیر Avengers، دستهای مکانیکی مخصوص این لباس را فعال میکند که یاور بسیار خوبی در مبارزات سنگین است و میتواند منجی شما باشد. دیدن برخی از لباسهای دوست داشتنیمان با این سطح جزئیات در بازی بسیار لذتبخش است.
همه میدانیم که Insomniac Games در محیا کردن سرگرمی خبرهاند و این واقعیت در بازی جدیدشان به وضوح به چشم میآید. محیط اطراف شما، زمین بازی شماست؛ اجسامی که در محیط قرار دارند مثل اسباب بازی هستند و شما، به لطف توانایی تار زدن، قادر خواهید بود تا با استفاده از این زمین و قدرتهایتان، شیوههای گوناگونی را در شکست دشمنان خود بسازید. پرتاب کردن اجسام مختلف به سمت دیگران یا حتی پرتاب کردن خودشان سمت دوستانشان!، چسباندن آنان به دیوار و زمین، کوباندنشان همچون یک توپ از هوا به زمین و دهها روش دیگر که تنها به واسطه تارهای عنکبوتی ممکن می شود. و البته ابزار کاربردیتان؛ Gadgetهای عنکبوتی واقعا کاربردی هستند و از میان آنها یکی هم نبود که استفاده نکرده باشم. درواقع، اگر هوشمندانه عمل نکنید و بخواهید داشتههایتان را ذخیره کنید به مشکل برمیخورید و متوجه میشوید که اصلا بازی در تعامل با این ابزار صورت میگیرد. در بخش مخفی کاری هم به همین شکل است، صرفا رفتن بالای سر بقیه و کشاندن آنها به بالا تنها روش موجود نیست.بیرون از دنیای عنکبوتی هم زندگی جریان دارد. در مواقعی شما مجبور هستید در نقش "پیتر پارکر" ظاهر شوید و اینجا هم دست خالی نخواهید ماند. مینی گیمها و پازلهای سرگرم کنندهای برای شما در نظر گرفته شده که احساس بیهودگی نکنید، برای مثال پازلهای آزمایشگاهی شیمی در چینش طیف مواد و ساخت یک مسیر درست برای مدار برقی.
"مری جین" را فراموش نکنیم، کسی که وعده داده شده در بازی نقش بسیار مهمی دارد و الحق که همینطور است. نه تنها در بخش داستان که به آن پرداختیم بلکه حتی در گیمپلی. وقتی کنترل او را بر عهده میگیریم، که عموما صرف جمع آوری اطلاعات برای روزنامه است، با یک حالت مخفی کاریطور روبه رو هستیم که در آن با ایجاد سروصدا و مواردی از این دست، دشمنان را گول میزنید و به عکاسی از مدارک میپردازید، بخش کوچکی که خود حائز اهمیت است و روحیات جدیدی به بازی میبخشد.
در کنار مواردی که تا الان ذکر کردهایم، گستره وسیعی از فعالیتهای فرعی وجود دارد؛ اعم از ماموریتهای فرعی، فعالیتهای مختلف مثل جمعآوری اشیا، عکاسی از مناظر گوناگون و دیگر موارد. نکتهای که اینجا باید به آن دقت کرد این است که، ممکن است در رابطه برخی از این فعالیتها احساس همسان بودن پیدا کنید، برای مثال پاکسازی Warehouseها از دشمنان، هرچند که تنها موارد یکسان بودن در ریشه در این و یکی دیگر از فعالیتها یافت میشود، اما گیمپلی بازی انقدر خوب کار شده که شما فقط میخواهید بیشتر و بیشتر بازی کنید و هیچگاه رنگ خستگی را نمیبینید! دستهای دیگر از ماموریتها هم هستند مثل انجام وظایف لابراتوارهای Oscorp که جنبهای دیگر از بازی را، کمی علمیتر و جالبتر، به بازیکن معرفی میکنند و انجام آنها مفرح است. بطور کلی، بخش فرعی بازی سرگرم کننده است، در تجربه شخصی خودم طی ساعات اولیه کلیه 55 کیف موجود را جمع کردم! زیرا تمامی این اعمال هدف دارند، حتی بعضی از آنها پیچشهای داستانی بسیار جالبی دارد و شما را با ابرشرورهای جدیدی آشنا میکند. البته برخی از آنها هم میتوانستد از لحاظ داستانی کمی بهتر باشند و میتوان گفت این تنها ضعف کوچک بازیاست.
درنهایت میرسیم به یکی از دیگر ابعاد بازی، یعنی بخش گرافیک فنی، جایی که به صراحت میتوان گفت زیبایی فنی را دو قدم به جلو برده است. برخلاف شایعات و صحبتهای کرده شده، گرافیک بازی نه تنها پسرفت نداشته بلکه در مقایسه با گرافیک نمایشهای گذشته بسیار هم بهتر شده است! و اصلا نیاز به دقت خاصی نیست، صرفا با خیره شدن به جزئیات شهر و اسمان خراشهایش، یا کمی نگاه کردن به تک تک فابریکها و دوختهای لباسهایتان متوجه خواهید شد که سازندگان بازی در ساخت شهری پویا، زیبا و پر جزئیات هیچ کم نگذاشتهاند و کماکان خواستار رسیدن به کمال و درجات برتر بودهاند.
بازبینی تصویری
"مردعنکبوتی در متروهای نیویورک!"
"But first…Lemme take a selfie!"
"قابلیت Photo Mode بازی عالی است!"
"شبهای نورانی شهر"
"مبارزات باسفایتها بسیار جذاب است"
"برفراز شهری زیبا"
"سیستم توییتر زنده بازی که بعضی مواقع جملات بسیار خندهداری دارد"
"لباس مورد علاقه منتقد، 2099 نسخه دوم!"
"مینی گیم های علمی بازی؛ چینش طیف مواد"
"داونگرید…"
نکات مثبت:
گیمپلی خلاق و نوین
داستانی بینقص، زیبا و منظم
شخصیتپردازی بسیار جالب و عمیق
سیستم تارزنی فوق العاده و نشاط آور
گرافیک فنی انقلابی
طیف وسیع ماموریتهای فرعی
ارزش تکرار بالا
نکات منفی:
داستان برخی از ماموریتهای فرعی میتوانست بهتر کار شود
سخن آخر
Insomniac Games غیرممکن ذهن هواداران را ممکن ساخت؛ آنها بازی را تدارک دیدند که به راحتی خود را در گروه "برترین تجارب نسل هشتم و صنعت گیم" ثبت میکند. سرگرمی و لذت حداقل مواردی است که از این تجربه زیبا بدست میآورید و تار زدن در شهری که انها ساخته اند هیچگاه به این اندازه قشنگ نبوده است. اگر به فکر خرید یک بازی هستید که تا مدتها سرگرمش باشید و از تکرارش خسته نشوید، Marvel’s Spider-Man بی شک از برترین انتخابهاست.
:Verdict
Insomniac Games did the fan's impossible wish; they've created a game which would easily establish itself as one of the greatest experiences thus far, not only in the 8th generation of gaming but also of all times. Entertainment and fun is the least of the things you'd get by playing and swinging around their version of NY has never been so fun to do. If you plan to buy a game that'd please you for a long amount of time and never become repetitious, Marvel's Spider-Man should be considered as one of your top priorities.
Score: 9.5 – PS4 Version