نقد و بررسی بازی Ys: Memories of Celceta
"به قلم کامیاب قربانپور"
این نقد براساس نسخه ارسالی سازندگان برای سایت پردیسگیم نوشته شده است.
درحالی که طرفداران منتظر شمارهی جدید سری ۲۵ سالهی Ys هستند، Nihon Falcom بازی Ys: Memories of Celceta (MoC) را به کنسول خانگی پلیاستیشن ۴ آورده تا انتظار را کمی آسانتر کند. این بازی درواقع بازآفرینی عنوان دههی نودی Ys 4 است که میتواند بهعنوان نقطهی آغازین مناسبی برای تازهواردین نیز عمل کند. گرچه فرانچایز Ys شامل لور و تاریخچهای مفصل میشود و تمام بازیها به شکل و شمایل مختلفی به یکدیگر متصل هستند، اما MoC دقیقاً به طرزی روایت شده است که بدون دانش قبلی هم بتوان از آن لذت برد.
بازی MoC مانند کتاب هابیت است. شاید بهترین، بزرگترین و هیجانانگیزترین بازی Falcom یا سری Ys نباشد اما همانطور که داستان هابیت آدم را برای جهان گستردهی آردا و ماجرای حماسی ارباب حلقهها آماده میکند، MoC هم در ورودی مناسبی برای تجربهی بازیهای Falcom است.
داستان بازی از ورود اَدال کریستین (شخصیت مو قرمز بازی که عکسش روی کاور است) به شهرِ سِلسِتا شروع میشود. مانند خیلی از بازیهای نقشآفرینی ژاپنی و انیمهها که میخواهند مخاطب (خصوصاً تازهواردین) را با آسانی و نرمی وارد جهان خیالیشان کنند، نویسندگان از بیماری «یادزدودگی» استفاده میکنند. شخصیت اصلی داستان یعنی اَدال حافظهاش را از دست داده و حتی اسمش را هم به یاد نمیاورد و حالا باید به کمک دوستان سابقش کشف کند که چه بلایی سرش آمده. این فرضیهی داستانی با وجود اینکه کلیشه است اما برای معرفی عناصر اصلی داستانی که پلات MoC را تشکیل میدهند، نقطهی آغازین خوبی محسوب میشود.
دنیای MoC پر است از اسرار و داستانهای مشکوک که به توطئهها و دستهای پشت پرده ختم میشوند. کشف راز و رمزهای جهان زیبای Ys در کنار شخصیتهای رنگارنگ بازی بسیار لذت بخش است و نحوهی روایت به نوعی نوشته شده که کنجکاویتان را تحریک میکند و به سختی کسالتآور میشود. شخصیتهای دوست داشتنی بازی نیز که به کمک مترجمین سختکوش Xseed جان گرفتهاند، نقشی کلیدی در جذابیت بازی ایفا میکنند. هنگام خواندن دیالوگها به هیچ وجه حس نمیکنید که بازی درحال اتلاف وقت شماست، چراکه تک تک دیالوگها یا اطلاعاتی درمورد جهان بازی یا درمورد شخصیتها به شما منتقل میکنند و خیلی زود با جهان و شخصیتها ارتباط برقرار خواهید کرد. ضربآهنگ سریع و حساب شدهی MoC نیز به این امر یاری میرساند و کاری میکند که به راحتی بتوانید با داستان بازی همراه شوید. تجربهی MoC را میتوانم به داستانهای فانتزی دوران نوجوانیم توصیف کنم؛ وقتی که در کتابهای «در جست و جوی دلتورا» غرق میشدم و نمیتوانستم لحظهای به «افسانهی دارن شان» فکر نکنم.
MoC شاید قابل قیاس با سری Legend of Heroes یا دیگر بازیهای Falcom نباشد اما شخصیتهای منحصر بهفرد، دیالوگنویسی و ترجمهی عالی، جهانسازی ظریف و با جزئیات و نحوهی روایت حساب شده باعث میشود تا نتوانید به راحتی آن را زمین بگذارید. تنها نکتهی ریزی که میتوانست به نحوهی روایت بازی کمک کند، صداپیشگی بود. به شخصه یک سری از بهترین بازیهای زندگیام هیچ صداپیشگی نداشتهاند (مانند سری فاینال فانتزی و Ace Attorney) بنابراین این موضوع را ایرادی برجسته نمیدانم، اما با توجه به بازیهای مدرن Falcom فکر میکنم که این ریمستر زمان مناسبی بود برای اضافه کردن صداپیشگی بیشتر.
بازیهای Ys اکشنآرپیجی هستند و MoC نیز از این فرمول مستثنا نیست. زمانی که شما درحال صحبت کردن با دیگر شخصیتها نیستید، معمولاً وقتتان را به مبارزه با هیولاها اختصاص میدهید. کنترل شخصیتها فوقالعاده سریع و رضایتبخش هستند. هر یک از شخصیتها علاوه بر حرکتهای اولیه مانند «جاخالی دادن»، ضربات و حرکات ویژهی اختصاصی دارند که باعث میشود کنترل کردنشان منحصربهفرد باشد. نقطه ضعفهای متعدد هیولاها نیز منجر میشود تا شما به استفاده از تمام شخصیتها بپردازید و هیچکدام را بیمصرف نگذارید بمانند. از همان ساعت اول که بازی را شروع میکنید، MoC بدون اینکه طولی بدهد شما را وارد میدان مبارزه میکند و بهجای راهنماهای طولانی و خسته کننده، میگذارد خودتان با کامبت بازی آشنا شوید.
مبارزات عملاً بهترین بخش بازی را تشکیل میدهند و به حدی اعتیادآور و سریع هستند که به راحتی با آن ارتباط برقرار خواهید کرد و توگویی مدتهاست که با آن آشنایی دارید.
بخشهای مختلف کامبت در مبارزه با باسها هستند که میدرخشند و قادر به خودنماییاند. باسهای بازی که به مرور سختتر میشوند از شما میخواهند تا تمام دانش خود از سیستم مبارزهی بازی را بهکار بگیرید و با زمان بندی مناسب، از تمام ویژگیهایش استفاده کنید. چیدمان دانجنها و مراحل با حساب و کتاب طراحی شدهاند و مشخص است که برایشان وقت گذاشتهاند. در عین اینکه حس و حال نقشآفرینیهای قدیمی را در حین کندوکاو منتقل میکنند اما به نحوی طراحی شدهاند که حس تازگی نیز داشته باشند. برای مثال بازی مدام قدرتهای جدیدی برای گذشتن از موانع معرفی میکند که هم رنگ و بوی تازه به بازی میدهند و هم به لور و داستان اضافه میکنند.
دو نکتهای که لازم است به آنها اشاره کنم «لولآپ کردن» و «ساخت و ساز/Crafting» هستند. از آنجایی که MoC عنوان طولانیای نیست، کار را برای بازیکن در پیشبرد بازی سخت نمیکند. قطعاً با دیوارهای سفت و سخت استعاری بازیهای آرپیجی آشنا هستید که برای گذشتن ازشان باید ساعتها گرایند کنید یا برای بهدست آوردن فلان آیتم باید وقتتان را با گشت و گذارهای کسالتآور تلف کنید. خوشبختانه در MoC هیچ خبری از این مسائل نیست و هر دو ویژگی که به آن اشاره شد خیلی طبیعی و ساده رُخ میدهند و نیاز به گرایند کردن یا اتلاف وقت ندارند. البته که کندوکاو کردن در دنیای MoC به نوبهی خود لذت بخش است. هیولاها شدیداً متنوع هستند و محیطها و کامبت باعث میشوند تا خودتان ترغیب به وقت گذراندن در جهان بازی شوید بدون اینکه سازندگان مجابتان کنند.
عموماً زمانی که یک بازی را از کنسولی دستی به یک کنسول خانگی منتقل میکنند، مشکلات ریز و درشتی خصوصاً در بخش کنترل پدید میآیند که نادیده گرفتنشان دشوار است؛ از نمونههایش میتوان به Kingdom Hearts: Birth by Sleep و The World Ends With You اشاره کرد.
خوشبختانه، در هنگام بازی کردن MoC به هیچ وجه متوجه نخواهید شد که این بازی در اصل برای PS Vita عرضه شده بود.
البته که ظاهر بازی با وجود شفافیت بیشتر و بهبود تکسچرها در نسخهی ریمستر، قدیمی و کهنه بهنظر میرسد. اگر بخواهیم ارفاق کنیم، طراحیهای زیبای بازی، محیطهای باجزئیات و کاراکتر دیزاین درجهی یک باعث میشوند تا این موضوع کمتر آزاردهنده باشد. اما خوب، قابل انکار نیست که MoC کاملاً حس و حال یک بازی ۱۰-۲۰ ساله را دارد که میتوانست بهجای ریمستر از یک بازسازی درست و حسابی بهره ببرد. چه کسی است که نخواهد MoC را با کیفیت و گرافیک Ys VIII تجربه کند؟
با وجود تمام ایرادهای ریز و درشتی که میتوان به این بازی گرفت، MoC عنوانی است که در خیل عظیم بازیهای بزرگ آرپیجی میتواند برای مدتی نه چندان طولانی شما را سرگرم نگه دارد و یادآور کتاب داستانهایی باشد که اکثر جوانان با آنها خاطره دارند.
بازبینی تصویری:
شخصیتها طبق معمول بازیهای Falcom زیبا طراحی شدهاند.
هنگام خواندن دیالوگها به هیچ وجه حس نمیکنید که بازی درحال اتلاف وقت شماست.
ظاهر قدیمی بازی با توجه به طراحیهای زیبا و محیطهای باجزئیات کمتر توی ذوق میزند.
تنوع نقاط ضعف دشمنها باعث میشود تا از تمام شخصیتها استفاده کنید.
با وجود بودجهی کم، فیلم آغازین زیبا و دیدنی است.
نکات مثبت:
ضربآهنگ سریع و روایت داستانی جذاب
شخصیتپردازی و دیالوگ نویسی قوی
ترجمهی عالی
طراحی زیبای شخصیتها و محیطها
مبارزات اعتیادآور و باسرعت
جهانسازی حساب شده و باجزئیات
تنوع دشمنان
نکات منفی:
کمبود صداپیشگی
ظاهر قدیمی و کهنهی بازی
برخی کلیشههای داستانی
سخن آخر: بازی Ys: Memories of Celceta بهترین عنوانِ Nihon Falcom نیست و حتی بهترین بازی Ys هم نیست اما یک ریمستر عالی است که نقطهی آغازین مناسبی برای تازهواردین محسوب میشود. با وجود تمام ایرادهایی که میتوان از آن گرفت، روایت جذاب بازی در کنار گیمپلی اعتیادآور و سریع کاری میکند تا Memories of Celceta تبدیل به اثری خاطرهانگیز شود که طرفداران نقشآفرینی نباید آن را از دست دهند.
Verdict
Ys: Memories of Celceta is not the best Niohn Falcom game, or even the best Ys game. However, it is a great remaster of an older game and a good entry for newcomers. Despite all its flaws, the entertaining story and the addictive, fast-paced combat system turn Memories of Celceta into a “memorable” experience
Final Score: 8.5 out of 10