نقد و بررسی بازی Call of Duty Modern Warfare 2 Campaign Remastered
تاریخ توسط فاتحان نوشته میشود
“به قلم ابوالفضل مولایی”
این نقد براساس نسخه ارسالی سازندگان برای سایت پردیسگیم نوشته شده است.
آخرین باری که به سفری جنگی-ماجراجویانه رفتم را درست بیاد نمیآورم—مگر چند دست تصویر تار از کاپیتان پرایس که روی زمین نشسته، سیگار برگ میکشد و به جنازه حلقهآویز دشمن مینگرد یا کاپیتان مکتاویش که مثل یک ببر سفید روی برفها دراز کشیده و از دور هوایمان را دارد. سفرهایی که از عمیقترین نقطههای وجودیام حسشان میکنم و برایم اهمیت دارند. روزهایی پر از آدرنالین، هیجان و مهمتر از آنها، داستان. داستانهایی با شخصیتهایی عمیق؛ شخصیتهایی که نه تنها با آنها همراه شدیم، بلکه فراتر از یک شخصیت عادی برایمان تبدیل به اسطوره و سرلوحه شدهاند. حالا بعد از این همه سال، اسطورههایمان بازگشتهاند؛ نه برای خلق حماسه بلکه برای تکرار آن اینبار با گرافیکی بالاتر و چند سورپرایز.
از همان چند روز پیش که انتشار MW2 Remastered لیک شده بود هیجان زده بودم. برای آنکه میدانستم بالاخره خواهم توانست بعد از سالها، روی کنسولهای نسل جدید و با امکاناتی بهتر به دیدار یاران قدیمی بشتابم. و خوب باید بگویم حتی اندکی پشیمان نیستم.
مادامی که کاپیتان فولی در همان ابتدای بخش آموزشی بازی از ما میخواهد به تازهکارها تیراندازی یاد دهیم، حس هیجان و نوستالژی در هم آمیخته میشوند و متوجه میشویم که با یک Call of Duty طرفیم. با آنکه قبلاً در نسخه اصلی چندین بار این بخش آموزشی ساده بازی را رفتهام و آن دیالوگ معروف را بسیار شنیدهام، باز هم برایم جذاب بود؛ انگار که خود یک سرباز نیروی زمینی ایالات متحدهام. از دیالوگها و چه بازیگرانی که آنها را گویندگی میکنند تا فضایی که در آن قرار داریم، حس جنگی بازی را القا میکنند و شخصیت پردازی از همان لحظه ابتدایی با کاپیتان سیاهپوست و خوش صدا شروع میکند.
حقیقتش داستان MW2 آنچنان فوقالعاده پیاده شده است که نمیتوانم از آن خرده ای بگیرم؛ داستان و شخصیتهایی که لحظهای مارا رها نکرده و آسودهامان نمیگذارند. داستان نجات دنیا توسط چند سرباز انساندوست و وطن پرست که با خیانت و آدم فروشی دوست و دشمن برای اندکی افتخار اجین شدهاند، داستانی که هزار بار هم اگر گوش کنیم و ببینیم تکراری نمیشود.
چه پراتوگونیستهای فوقالعاده بازی از کاپیتان پرایس همهکاره (و در یک کلام استاد) تا گوست، که هیچگاه شخصیت اصلی بازی را تنها نمیگذارد و آنتاگونیستهای بازی مثل ماکاروو که نفرتش از انسانیت هر لحظه بیشتر مشخص میشود، همه و همه نه تنها در داستان بلکه در گیمپلی حرف برای گفتن دارند. بازی آنچنان استادانه داستان روایت میکند که وقتی به لحظه باشکوه باز شدن نخ داستانی میرسد و سورپرایزمان میکند، تک به تک موهای بدنمان سیخ میشود.
اما از داستان که بگذریم، فضاسازی هم پیرنشدهاست و تم جنگی-حماسی بازی هنوز هم میتواند مارا بهتزده کند. وحشتی که پس از انفجار یک EMP در شهر ویران شدهی واشینگتون و گم شدن دوست و دشمن در تاریکی حس میکردیم، تا تعقیب و گریز در کوهستانهای برفی با موتورهای روی یخ، هنوز هم به خوبی احساس میشود.
طراحی مراحل بازی با انکه در نگاه اول بنظر از کار افتاده میآیند و احساس میکنیم آزادی عمل کمتری نسبت به بازیهای امروزی به ما میدهند، باور کنید حتی امروز هم خارقالعاده عمل میکنند. دلیل این امر از نظر من به بحث داستانی بازی برمیگردد. شکی نیست که سازندگان میتوانند آزادی عمل به بازیکن دهند اما خوب بنظرم در این میان عنصر دیگری به نام واقع گرایانگی قربانی میشود. چون وقتی داریم در مورد سربازان امنیت ملی بیباک و باتجربه حرف میزنیم نباید در هیچ عملیاتی بدون حساب و کتاب جلو رفت. مثلاً تصور کنید مرحلهای را همراه با کاپیتان پرایس به آرامی باید رد کنید، اگر شروع کنید به تیراندازی مفرط بدون شک توسط هزاران سرباز محاصره میشوید و اگر بازی به ما آزادی عمل این را دهد که کاری بغیر دستورات کاپیتان پرایس انجام دهیم، هوش مصنوعی کم NPCها باعث میشود سریعا متوجه تقلبی بودن بازی شویم و حس واقعگرایانگی بازی قربانی شود. هر چند حتی اگر هوش مصنوعی بالاهم بود، بنظرم آزادی عمل زیاد در هر یک بازیهای سری Call of Duty باعث میشود ریتم بازی کندتر شود که از اصالت اثر میکاهد.
گیم پلی بازی اگر هوش مصنوعیاش را فاکتور بگیریم نه تنها جواب میدهد، بلکه فراتر هم میرود. راستش را بخواهید دلم برای گانپلی بازی تنگ شده بود. گیمپلی اثار نسل هفتی سری CoD همیشه حس سنگینی و رعب جنگی داشتند، قدرت اسلحهها متعادل و جذاب بودند—چیزی که اینروزها مشاهده نمیشود. هر اسلحه در MW2 ویژگی خودش را دارد و حس یگانه خود را القا میکند. امکان ندارد اسلحهای از روی زمین بردارید و سنگینی و قدرتش را حس نکنید. اسلحهها همیشه تمایزشان با بقیه همردههایش اعداد نیست، راز تفاوتشان باید در عمق طراحی خود اسلحه، نوع تعویض خشاب و حتی نحوه حملش دفن شده باشد که MW2 در این امر از بازیهای هم سبکاش چندین قدم جلو میباشد.
هرچند همانطور که گفتم هوش مصنوعی بازی بغیر از لحظههایی که برنامه ریزی شده هستند، نمیتوانند به اندازه هوش مصنوعی بازیهای امروزی تحت تاثیرتان قرار دهند و به معنای واقعی کلمه فرسوده شدهاند. اما خوب بازی برای بیشتر از ۱۰ سال پیش است و نمیتوان در این امر از آن خردهای گرفت. در نسخه ریمستر برخی استراگهای جذاب هم پنهان شدهاند که بعد از پیدا کردنشان هیجانزده خواهید شد.
گرافیک و صداگذاری بازی در نسخه ریمستر شاید در حد بازیهای امروزی نباشند اما خوب و قابل و قبولاند. منظرههای فوقالعاده بازی و طراحی نقشهها، حس جنگی را میتوانند تزریق کنند و کم نمیاورند. گهگاهی با چنان پدیدههایی در طول گیمپلی روبرو میشوید که حیرتزدهتان میکند. مثلاً صدای موتور و تیراندازی اسلحهها یا طراحی هنری بازی در مرحلههای بخصوص عملکرد عالیای دارند. حتی در برخی مواقع از بازی امروزی فراتر هم میروند و یادآور قدرت ماندگار بازی در بخش داستانیاش میشوند.
ریتم بازی همانند قبل است؛ همان ریتم هیجانی و سریع که با روابط احساسی ما با شخصیتها یکدل شدهاند. بازی هنوز هم میتواند مثل یک اثر موسیقی، ما را در لحظه ای پراز آدرنالین کند و در لحظه بعدی مملو از اشک. لحظههایی که با موسیقی حماسی-احساسی بازی آمیخته شدهاند و بازیکن را لحظهای رها نمیکنند، با گیمپلی اوج میگیرند و گهگاهی فرود میآیند.
البته شاید برای طرفداران بخش چندنفره بازی، عدم وجود این بخش کمی اذیتکننده باشد که با توجه به قیمت ۲۰ دلاری بازی (همراه با یک اسکین و چند اسلحه برای بخش چندنفره جدیدترین بازی سری یعنی Modern Warfare 2019) میتواند جبرانکننده باشد.
در نهایت باید بگویم بخش داستانی MW2 کم نمیآورد، بخاطر اینکه باج نمیدهد، از هیچکسی بت نمیسازد و شرقی و غربی برایش مهم نیست. شخصیتهایی که در آثار مدرن خلق میشوند اگر خوب باشند برای انسانیت هرکاری میکنند و اگر بد باشند بر ضد آن. MW2 اینگونه نیست، نکته تفکیک اصلی هر شخصیتی که در داستان وجود دارد، در آرمانشان نهفته است. آرمانهایی که چه کمونیستی چه آمریکایی باید ضد جنگی و ضدکشتار باشند تا خوب خطاب شوند. بازی این نکته را که تنها راه صلح، جنگ است را انکار نمیکند و از آن طرف جنگ را تطهیر هم نمیکند. بیپرده به مخاطب خود نشان میدهد که اهمیت امنیتش چیست و چگونه به وجود میآید؛ چه کسانی برای امنیتش جان میدهند و در کوچه و پس کوچههای تاریخ بینام گم میشوند. این عنوان به بازیکنان نشان میدهد که در نطفه آدمهای خوب، میتوانند کثیفترین موجودات حضور داشته باشند، تفاوت یک آدم خوب با بد به قطر یک نخ است و بازی بخوبی این را به تصویر میکشد.
بازبینی تصویری:
سلام به یار قدیمی
مخفیکاریهای جذاب و نظامی-کلاسیک بازی
واشینگتن، غرق در وحشت
مناظر بازی چشمنوازند.
“My Friend, My Ally, My Betrayer”
نکات مثبت:
گیمپلی بازی هنوز هم خارق العاده است
قیمت ۲۰ دلاری
صداگذاری و موسیقی حماسی
داستان و شخصیتپردازی
گارگردانی و فضاسازی
طراحی مراحل
گرافیک بازی چشمنواز است
نکات منفی:
هوش مصنوعی به معنای واقعی کلمه پیر شده است.
سخن آخر: معجون فوق العاده نسل هفت Call Of Duty هنوز تاریخ مصرفش نگذشتهاست. هنوز هم میتواند با شخصیتها، گیمپلی و فضاسازی، مخاطب را مقابل تصویر میخکوب کند و از حافظهاش عنصر گذر زمان را متلاشی کند.
Verdict
The Old but Golden Powders of Call Of Duties Seventh Generation MW2 Are still Working Fine On The Pistol Of Video Games . The Unique Characters and Incredible Gameplay Gives The Game Power of Not Disappointing Players In Any Aspect
Final Score: 9.5 out of 10