Menu

نقد و بررسی بازی Ori and the Will Of the Wisps

نقد و بررسی بازی Ori and the Will Of the Wisps

"به قلم محمد مهدی حسین زاده"

Ori and the Will Of the Wisps دنباله‌ای است که پیشرفت و بهبود در عموم وجوهش رخنه کرده است ولیکن تصمیماتی که منجر به این پیشرفت شده است در عین بهبود اکثر بخش‌ها به اندک بخش‌هایی ضربه نیز زده است. این تصمیمات علاوه بر خلق بهترین بخش‌های بازی، با آگاهی تمام بزرگترین نقطه ضعف اثر را نیز خلق کرده است.

بازی همانند نسخه قبل با داستانی مرکب از غم و شادی آغاز می‌شود. در همان دقایق ابتدایی شخصیت‌ها بر دلتان می‌نشینند و هرکدام به نحو خود مهم جلوه می‌کند. شخصیت پردازی بازی به طور کل شاید فوق العاده نباشد اما کافی است. هرچند هستند برخی از شخصیت‌ها که به شدت سطحی و کم عمق نقش ایفا می‌کنند. هرچند هستند برخی از شخصیت‌ها که به شدت سطحی و کم عمق نقش ایفا می‌کنند، ولیکن خود Ori سریع به دل می‌نشیند و بازیکن در تمام مسیر به خوبی او را همراهی می‌کند. به طور کل بازی در بخش داستانی قابل قبول است هرچند ضعف‌هایی دارد. یکی از ضعف‌ها قابل پیش‌ بینی بودن وقایع داستانی هستند؛ به گونه‌ای که شور و اشتیاق چشمگیری از جانب داستان پمپاژ نمی‌شود. ضعف دیگر نیز همانطور که بالاتر اشاره گشت شخصیت‌های فرعی هستند که عموماً اجازه‌ی برقراری ارتباط را به مخاطب نمی‌دهند. به طور کل داستان بازی نسبت به نسخه قبل نه پیشرفتی داشته و نه پسرفتی. شاید سازندگان توانسته باشند ابزار روایی خویش را اثرگذارتر و وسیع‌تر کنند، اما از سمتی دیگر با نپرداختن به شخصیت‌ها سطح کیفی داستان را پایین کشانده‌اند.

پس از شروع بازی با حادثه‌ای کلیشه‌ای بازیکن با تحیر محیط بازی را برانداز می‌کند و در دل، تیم هنری بازی را تشویق می‌کند! بازی همچنان هم از حیث بصری تجربه‌ای کم نظیر و فوق العاده را منتقل می‌کند و همیشه چشمانتان را با زیبایی‌های خویش می‌رباید؛ بطوری که تنوع محیط‌ها و رنگبندی خاص هرکدام از آن‌ها، یک تجربه‌ی دیداری لذت بخش را برای‌تان به ارمغان می‌آورد. انیمیشن‌های بازی نیز بسیار خوب کار شده‌اند و حس شیرینی به گیم‌پلی بازی تزریق نموده‌اند. هرچند بازی از حیث بصری بی‌نقص نیست و اندک مشکلاتی نیز دارد. یکی از این مشکلات غیر قابل تشخیص بودن اجسام قابل تعامل با طرح‌های پس‌زمینه است. این مشکل در برخی از صحنه‌ها به حس خوب سیستم پلتفرمر لطمه وارد کرده است و به خصوص در برخی از باس فایت‌ها، آزار دهنده می‌شود. یک مشکل دیگر این بخش در رابطه با طراحی‌های مربوط به منوهاست که بهینه نیست و زمانی هرچند کم، از بازیکن می‌سوزاند.

اما فارغ از جنبه‌های بصری، بازی در بخش صوتی نیز بسیار خوب عمل می‌کند. موسیقی بازی بسیار عالی است و به موقع احساس امنیت، ترس، هیجان و … را در وجودتان زنده می‌کند. صداگذاری نیز بی‌مشکل است و به طور کل بازی از حیث صوتی، بازیکن را به خوبی در تجربه خویش همراهی می‌کند و در ایجاد حس نقش به سزایی را ایفا می‌کند.

و اما در رابطه با گیم‌پلی بازی اجازه دهید همین ابتداخلاصه بگویم، بازی یک پلتفرمر فوق العاده است! در تک تک لحظات بازی، خود را در حال لذت بردن از چالش‌های این بخش خواهید یافت. بازی یک مکانیک تعریف می‌کند و سپس به بهترین نحو ممکن برای آن چالش و مانع لذت بخش طراحی می‌کند و پس از مدت نسبتاً کوتاهی با تعریف مکانیکی جدید، شوری مضاعف به این بخش تزریق می‌نماید. طراحی چالش‌ها بسیار خوب است اما مهم‌تر از آن نحوه چینش و توالی این چالش‌ها است که بخش پلتفرمر بازی را لذت بخش می‌کند. بازی به طرزی استادانه درجه‌ی سختی را افزایش می‌دهد به گونه‌ای که مهارت بازیکن به خوبی در این راه افزایش پیدا می‌کند تا هیچگاه این بخش طاقت فرسا جلوه نکند و همیشه حامل چالشی شیرین و لذت بخش باشد.

علاوه براین، شاید بتوان گفت بخشی که بیشترین بهبود را در دومین نسخه Ori شامل بوده است، همین بخش مبارزات است. سازندگان سعی کرده‌اند با طراحی چندین سلاح مختلف و اضافه کردن مهارت‌ها و مواردی Perk مانند، به مبارزات بازی عمق ببخشند و از انصاف به دور است اگر غیر از این بگوییم که در این راه موفق شده‌اند! بازی توانسته از لحاظ وسعت سلاح و مهارت، عموم سلیقه‌ها را پوشش دهد، سلاح دوربرد و نزدیک‌برد، سلاح سنگین و سبک، مهارت‌های تهاجمی و مهارت‌ها تدافعی و … . اما مهمتر از این تنوع در انتخاب سلاح، همپوشانی این ابزار آلات مبارزه در کنار یکدیگر است. شما امکان انتخاب همزمان تا ۳ عدد اسلحه/مهارت را دارید و نکته اوج بخش مبارزات ترکیباتی است که می‌توانید توسط همین ویژگی خلق کنید. هرچند نمی‌توان گفت که طراحی سلاح در بازی بی نقص کار شده است، زیرا چند اسلحه هستند که به احتمال بسیار بالا توسط عموم انتخاب خواهند شد، به عنوان مثال سلاحی سنگین در بازی وجود دارد که بسیار قدرتمند است و از طرفی دیگر سلاح/مهارت‌های ضعیف و بی استفاده نیز در بازی وجود دارد.

اما بخش مبارزات بازی ضعف بزرگی دارد و آن در رابطه با طراحی دشمنان است. دشمنان بازی از لحاظ جثه و انیمیشن‌ به گونه‌ای پیاده شده‌اند که فهم حرکات آن‌ها برای مخاطب ممکن نیست. این مشکل تا جایی پیش می‌رود که مبارزات بازی در بسیاری از بخش‌ها به هیچ عنوان سازمان یافته نیست و بازیکن ایده‌ای از اتفاقات ممکن ندارد و نمی‌تواند حرکات دشمن را بخواند تا بتواند بسته به آن حرکتی مناسب انجام دهد. این مشکل در باس فایت‌ها نیز به نحوی دیگر به چشم می‌خورد؛ بدین صورت که در مبارزه با باس‌ها (علی الخصوص اولین باس فایت) بازیکن هیچ ایده‌ای از اینکه هر ضربه‌ی باس چه بُردی دارد نخواهد داشت و نمی‌تواند متوجه شود که چگونه در حال ضربه خوردن است: “مگر این نقطه در پس‌زمینه نیست؟”، “چگونه این ضربه تا اینجا رسید؟” و … . به طور کل مبارزات بازی پیشرفت بسیار چشمگیری نسبت به نسخه قبل یافته است ولیکن همچنان ناقص است و طراحان بازی می‌توانستند با ظرافت بیشتر به این بخش بپردازند.

و اما در رابطه با المان‌های مترویدونیا اثر،بحث برانگیزترین بخش بازی! سازندگان Ori and the Will Of the Wisps برای خلق یک اثر مترویدونیا تصمیمات عجیبی گرفته‌اند. تصمیماتی که نه لزوماً اشتباه، بلکه خاص و کمی خطرناک هستند. سازندگان تصمیم گرفته‌اند که بازی را تبدیل به اثری جهان باز کنند و برای انجام این امر تلاش بسیاری کرده‌اند. در نهایت شاید در این راه موفق شده باشند ولیکن رسیدن به این هدف نیازمند فدا کردن عناصری دیگر بوده است؛ عملی که باعث شده بتوان گفت Ori and the Will Of the Wisps مترویدونیای بدی است. اشتباه برداشت نشود، زیرا بازی المان‌های مترویدونیا دارد: قفل و کلید، ارتقاهای دائمی، نقشه‌ای که به مرور بزرگتر می‌شود و … . اما نکته اینجاست که بازی روی این عناصر تأکید نمی‌کند، زیرا اینگونه مجبور می‌شود حس محبوس بودن را در نقاطی مشخص برای بازیکن خلق کند و این با ذات جهان‌باز‌گرا (!) بازی در تضاد است. به عنوان مثال بازی خیلی روی وجود قفل‌ها تاکید نمی‌کند و اینگونه جلوی شکل گیری چرخه‌ای که آثار مترویدونیا با آن مأنوس‌اند را می‌گیرد. در عوض مدام جلوی راه‌تان کلید قرار می‌دهد؛ کلیدهایی که در عموم موارد، مکانی برای کارکرد آن‌ها سراغ ندارید. بازی در ادامه مسیر از آن کلید کار می‌کشد و اینگونه حتی مفهوم قفل و کلید را نیز بی معنا می‌کند چه رسد به مصداق آن‌ها! به شخصه چندین نقطه از بازی هیچ ایده‌ای نداشتم که قفل و کلید چیست و مسیر اصلی کجاست و حال باید به کجا بروم؟ البته باید گفت که این فداکاری بی‌اثر نمانده و Ori and the Will Of the Wisps به عنوان یک بازی جهان باز می‌تواند حرف‌هایی برای گفتن داشته باشد. اما مسئله این است که اگر به دنبال تجربه‌ی آن حس اکتشاف شیرین در آثار مترویدونیا هستید، بازی چیزی برای عرضه به شما ندارد.

یکی دیگر از کارهایی که Ori در انجام آن موفق است، ایجاد حس پیشرفت است. بازی با شکل دادن چالش‌هایی جذاب و از آن سو دادن جایزه‌ای ارزشمند برای گذر از چالش مد نظر، به خوبی حس پیشرفت و رضایت را در وجودتان زنده می‌کند. ارتقای سلامتی، انرژی، مهارت‌هایی جدید و … همگی باعث شده‌اند که از ارزشمند بودن جایزه‌ای که در پس هر چالش است اطمینان حاصل کنید. البته باید اشاره شود که بازی یکی از مشکلات خاص نسخه قبل را با خود به همراه دارد و آن ازدیاد مکانیک‌ها است؛ به گونه‌ای که در نقاط پایانی بازی، چالش اصلی نه خود موانع و یا دشمنان بلکه به خاطر نگه داشتن کارکرد هر دکمه است! مشکلی که بزرگ نیست ولی می‌تواند چند جایی برای‌تان دردسر ساز شود. بازی در نسخه pc مشکلات فنی نیز دارد و به طور کل بازی بهینه سازی مناسبی را از بابت نسخه رایانه‌های شخصی تجربه نمی‌کند، برای مثال افت فریم‌های نسبتاً زیاد و باگ‌های صوتی که به ریتم بازی لطمه می‌زنند.

بازبینی تصویری:

باس‌ فایت‌ها جذاب هستند هرچند روند مبارزه با آن‌ها کمی گیج کننده است

داستانی کلیشه‌ای و در عین حال جذاب

کلید

قفل؟

بازی تنوع خوبی در بخش سلاح‌ها دارد

لحظه‌ی Fast travel!!!

نکات مثبت:

پلتفرمری بی نظیر

گرافیک هنری زیبا

موسیقی گوش نواز

مبارزات عمیق و لذت بخش

یک اثر جهان باز بسیار خوب

نکات منفی:

داستان قابل پیش‌بینی و نپرداختن به برخی از شخصیت‌ها

پیاده سازی بد و نادرست المان‌های مترویدونیا

برخی مشکلات فنی

سخن آخر: در آخر باید گفت که Ori and The Will Of the Wisps نسبت به نسخه قبل پیشرفت کرده است و این بهبود کاملا قابل رویت است. بازی یک پلتفرمر فوق العاده است و مبارزات آن هم هرچند بی اشکال نیست ولیکن لذت بخش است. بازی توانسته به کمک گرافیک هنری کم نظیر و موسیقی گوش نواز خود در اتمسفرسازی موفق عمل کند و با پاداش‌های سخاوتمندانه‌اش شما را ارضا کند. ولیکن داستانی که بی‌مشکل نیست و مترویدونیایی که کج پیاده شده است باعث شده‌اند تا اثر از لفظ شاهکار فاصله بگیرد. همچنین بازی از حیث فنی نیز ضعف‌های قابل توجهی دارد ولی هیچ یک از این نقاط ضعف، دلیلی برای تجربه نکردن اثر نیست. اتفاقا Ori را باید بازی کرد تا از یک اثر Indie بسیار خوب و خوش ساخت لذت برد و پتانسیل‌های ویدئوگیم به عنوان یک مدیوم هنری را درک کرد.

Verdict

Ori and the Will Of The Wisps has obviously improved over the its previous title. It is an amazing platformer, and the combat is very fund—despite its flaws. The game has managed to utilize its unique and artistic graphics, along with its enjoyable music, to create an amazing atmosphere, and keeps you happy with its generous rewards. However, a flawed story and a poorly implemented Metroidvania design have held it back from assuming the title of masterpiece. The game also suffers from a number of technical issues, but that doesn’t mean it is not worth experiencing. In fact, Ori needs to be experienced, so that a well-made indie title can be enjoyed, and the potentials of video games as an art form can be understood

Final Score: 8.5 out of 10