نقد و بررسی بازی DARQ
"به قلم عرفان حائری"
عنوان ترسناک و معمایی DARQ توسط استودیویی کوچک و مستقل ساخته شده که تا به حال تجربه ساخت بازیهای ویدیویی را نداشتند؛ ولی با این حال از همان نمایشهای اولیه خود، طی چهار سال گذشته توانست طرفداران زیادی را جذب کند. اکنون که این بازی منتشر شده است، آیا توانسته به همان خوبی نمایشهایش ظاهر شود؟
دارک ماجرای پسر بچهای به اسم لوید را روایت میکند که با هربار به خواب رفتن وارد کابوسی میشود که تا آن را به پایان نرساند نمیتواند بیدار شود. اولین چیزی که این بازی را خاص میکند؛ اتمسفر عجیب و غریب آن و البته قابلیت راه رفتن بر روی دیوار و بازی با قوانین جاذبه است. رنگ بندی بازی و طراحی شخصیتها به خوبی کنار هم نشستهاند و بسیار با یکدیگر همخوانی دارند. این ترکیب همراه با طراحی بی نظیر صداهای بازی و موسیقیهای آن توانسته حس واقعی لوید از بودن در این کابوسها را برای بازیباز ایجاد کند.
داستان بازی بیش از آنکه ترسناک باشد غمانگیز است. در طول بازی موجودات و یا افرادی را مشاهده میکنیم که ظاهری مریض و عجیب و غریب دارند. این موجودات در واقع تصورات لوید از هریک از ترسهای درونی خود هستند که به کابوس او وارد شده اند. با وجود داستان عمیق و یک ترس روانشناختی که برای کوچکترین بخش آن نیز فکر شده؛ باز هم نمیتوان این عنوان را یک بازی داستان محور خطاب کرد و بخش اصلی آن را گیمپلی و معماهای آن تشکیل میدهند. لوید در واقع در یک رویای شفاف قرار دارد. به این معنی که او از بودن در رویا آگاهی دارد و توانایی کنترل در رویای خود را دارد. از همین رو میتواند جاذبه را به صفر برساند و بر روی سقف و یا دیوار نیز راه برود. به واسطه این موضوع و استفاده از دیدهای مختلف برای حل معماها، بازی توانسته یکی از خلاقانه ترین تجربههای معمایی در چند سال اخیر را خلق کند. معماهایی که پس از حل کردن آن، حس خوشایندی به شما دست میدهد و کنکجاوی ذهنتان را ارضا میکند.
با وجود اینکه هیچ راهنمایی درون بازی وجود ندارد و حتی بازی به شما نمیگوید باید از چه دکمههایی استفاده کنید. اما خیلی زود میتوانید متوجه شوید که چگونه باید بازی را پیش ببرید و کنترل آن نیز کاملا روان و مناسب طراحی شده است. به طور کلی بازی شامل دو بخش مهم میشود. پیدا کردن آیتمهای مورد نیاز برای حل معما و مخفی شدن یا فرار کردن از دشمنها که گاهی این دو با یکدگیر ترکیب میشوند و استرس زیادی را به شما وارد میکنند. به عنوان مثال میتوان به معمایی اشاره کرد که در آن دوربین بازی شروع به چرخیدن میکند و مدت زمان کوتاهی روی تصویر معما باقی میماند. در نتیجه شما مجبور میشوید به حافظه خود اتکا کنید و خیلی سریع تصویر آن را به خاطر بسپارید که بتوانید بدون نگاه کردن به آن، معما را حل کنید. و اینکار را باید در حالتی انجام دهید که یکی از دشمن ها به شما نزدیک و نزدیکتر میشود. این صرفا بخش کوچکی از خلاقیتی است در طراحی معماهای این بازی به کار گرفته شده است.
در طول مراحل بازی با شخصیتهای زیادی روبهرو میشوید که با وجود حضور بسیار کمرنگ و کوتاهی که دارند؛ به جذابتر شدن اتمسفر بازی کمک بسیاری کردهاند. خصوصا اینکه هرکدام نمادی از ترسهای لوید هستند و بخش مهمی را در روایت داستان ایفا میکنند. هرچندکه به طور غیر مستقیم در روایت داستان اصلی نقش دارند و تا زمانی که به عمق آن فکر نکنید، نمیتوانید متوجه دلیل حضور آنها شوید. این موضوع تا حدودی جذاب و تا حدودی هم آزاردهنده است. داستان بازی برای یک شخصی که شناخت درستی از موضوع آن نداشته باشد بسیار پیچیده و گنگ است. مرموز بودن برای یک بازی ترسناک ویژگی مثبتی است. اما ترجیح میدادم حداقل بخشهایی آن به طور واضح تری قابل فهم باشد و بازی صرفا بر روی نمادها تمرکز نکند.
دارک بیشتر از اینکه یک بازی ترسناک باشد، یک بازی معمایی با اتمسفری تاریک است. اکثر مواقع باید در محیط بازی گشت و گذار کنید، برای مدت کوتاهی از دید دشمن ها پنهان شوید و دوباره آزادانه روی حل معما تمرکز کنید. اما بازی تناسب نبستا خوبی را ایجاد کرده است که از حل کردن چندین معما پشت سر هم خسته نشوید. مواقعی وجود دارد که به طرز غالفگیر کنندهای با یک اتفاق ترسناک مواجه میشوید که هیجان کافی را برای یک بازی معمایی ایجاد میکند. از دیگر مواردی که توانسته جذابیت بیشتری برای این عنوان ایجاد کند؛ صداگذاریهای قوی آن است. صدای چرخیدن چرخ دهندههای اطراف، نالههای دشمنها، تیک تاک عقربههای ساعت که در گوش شما میپیچد. قرار گرفتن تمام اینها کنار یکدیگر توانسته فضاسازی بازی را جذاب تر و قابل حستر کند.
به طور کلی بازی شامل 7 مرحله میشود که هرکدام در محیطی جداگانه رخ میدهد و با حل کردن معمای آن مرحله میتوانید از آن محیط خارج شوید و به تخت خواب خود بازگردید تا بار دیگر وارد کابوس جدید شوید. متاسفانه بازی تا حد زیادی حس کوتاه بودن میدهد. شاید بهتر بود با موارد فرعی و گذاشتن آیتمهای مخفی در هر مرحله، تجربه بازی طولانیتر میشد و تکرارپذیری بازی را بیشتر میکرد. میتوان گفت بزرگ ترین چیزی که راجع به این بازی توی ذوق میزند همین کوتاه بودن است و چیزی که آن را تلختر میکند؛ حسی است که پس از پایان بازی به سراغ شما میآید. مانند این میماند که قاچ کوچکی از یک میوه خوشمزه را به شما داده باشند و دیگر خبری از بقیه آن نباشد. یک جور احساس خوشایند و در عین حال آزاردهنده.
بازبینی تصویری:
اتمسفر عجیب و غریب بازی که نظیر آن در عناوین دیگر یافت نمیشود
در مواقعی برای رسیدن به آیتمی خاص باید از دشمن ها عبور کنید که با پنهان شدن در بالای سقف میتوانید از دید آنها در امان بمانید
میتوانید از دستهای خود برای رساندن برق به آن طرف سیم استفاده کنید!
حتی زمانی که به اتاق خواب لوید بازمیگردید هم در دنیای واقعی نیستید!
گاهی باید محیط اطراف و یا زاویه دیدتان را تغییر دهید تا بتوانید معما را حل کنید
نکات مثبت:
تنوع بسیار زیاد معماها با وجود کوتاه بودن بازی
خلاقیت بسیار در طراحی تک تک معما
اتمسفر خاص و جذاب بازی
صداگذاری قوی
شخصیتهای جذاب
نکات منفی:
کوتاه بودن بیش از حد
گنگ بودن داستان برای یک بازیباز معمولی
کنترل سخت برخی معماها با استفاده از کیبورد
سخن آخر: دارک بازی خلاقانه و سرگرم کنندهای محسوب میشود که میتوان از تمامی لحظات آن لذت برد. چنین معماهای خلاقانهای این روزها به ندرت در یک بازی ویدیویی یافت میشود و این بازی همچنین یک داستان مفهومی بسیار زیبا را روایت میکند که درک آن برای همگان آسان نیست و میتوان گفت بیش از حد به نمادها در داستان خودش اتکا کرده است. این موضوع برای بازیبازهای امروزی چندان خوشایند نیست. از این رو نمیتوان آن را چیزی نزدیک به شاهکار دانست و صرفا در سطح بسیارخوب باقی میماند.
:Verdict
DARQ is a creative and fun game that every moment of it can be enjoyed. Such creative riddles are rarely found in a video game these days and the game also tells a beautiful conceptual story that is not easy to understand for everyone, and can be said to rely too much on symbols. This is not very appealing to today's gamers. Therefore, it cannot be considered as something close to a masterpiece and only remains at a very good level
Final Score: 8 out of 10