نقد و بررسی بازی Stranger Things 3: The Game
"به قلم عرفان حائری"
این نقد براساس نسخه ارسالی سازندگان برای سایت پردیسگیم نوشته شده است
سریال Stranger Things این روزها به محبوبیت زیادی دست یافته و نتفلیکس قصد دارد تا جایی که میتواند از این محبوبیت استفاده کند. عنوان Stranger Things 3: The Game تنها یکی از بازیهایی است که بر اساس این سریال محبوب ساخته شده است. این بازی، همانند شماره قبلی خود با سبک پیکسلی طراحی شده است و یک ماجراجویی اکشن و معمایی محسوب میشود.
بازی با دو شخصیت آغاز میشود و به مرور شخصیتهای بیشتری برای شما باز خواهند شد که تقریبا تمام شخصیتهای اصلی سریال را پوشش میدهد. سبک کلی بسیار شبیه به سری بازیهای لگو میباشد که در آن شما باید با دو شخصیت در یک ماجراجویی همراه شوید و با کمک کردن به یکدیگر معماها را حل کنید. به طور مثال "داستین" قابلیت رمزگشایی درهای الکترونیکی را دارد و "اریکا" میتواند از دریچههای کوچک رد شود. محیطهای بازی چندان زیاد نیستند و شما باید دفعات متعددی به محیطهای قبل بازگردید تا با استفاده قابلیتهای شخصیتهای جدید وارد اتاقها و محیطهای جدید شوید. البته تفاوت آنها بسیار جزئی است و کاملا مشخص است هزینه زیادی برای ساخت آن نشده است و اکثر محیطها شبیه به هم هستند. در حدی که ممکن است حس کنید قبلا به اینجا آمده اید.
سبک پیکسلی تا حدودی توانسته حال و هوای بازیهای قدیمی را بازگرداند و با توجه به داستان سریال که در زمان قدیم رخ میدهد؛ انتخاب این سبک برای بازی، توانسته به یک ویژگی مثبت تبدیل شود و بازیباز را به دوران بازیهای گذشته ببرد. دوربین بازی نیز حالت ایزومتریک دارد تا محیط بازی بیشتر و بهتر دیده شود. اما مواقع زیادی گیج کننده و مانع از دید صحیح میشود. حتی ممکن است باعث شود تا شما به درستی متوجه نشوید ضربات دشمنها دقیقا از چه سمتی به شما برخورد میکند و بخش مبارزات را دشوار و آزاردهنده کند.
کنترل بازی صرفا با موس انجام میشود و نمیتوان شخصیت را به وسیله دکمهها عقب و جلو کرد. از همین رو، رساندن شخصیت بازی به نقطه ای که به آن دید درستی ندارید با موس میتواند بسیار عذاب آور باشد. در حدی که به شخصه از نیمه دوم بازی مجبور شدم تا سراغ دسته بروم تا بتوانم شخصیتها را بهتر کنترل کنم. البته این تنها مشکلی نیست که در کنترل بازی پیش میآید. مواقعی ممکن است شما بین چند دشمن گیر کنید و هنگامی که میخواهید به اطراف حرکت کنید تا از آنها دور شوید. به دلیل نزدیک بودن به دشمنها، بازی فرض میکند که شما قصد ضربه زدن به آنها را دارید و همانجا باید غزل خداحافظی را بخوانید. حال تصور کنید این اتفاق زمانی رخ بدهد که شما در حال مبارزه با یک باس هستید و به شکست دادن او نزدیک هستید. در واقع سازندگان به اندازه کافی به چنین مشکلاتی فکر نکردهاند و راهحل درستی برای مقابله با این مشکلات ارائه نمیدهند.
درست است که باگهای فراوانی در بازی وجود دارد و کنترل بازی در مواقعی میتواند عذابآور باشد. اما مواردی هم در بازی وجود دارد که واقعا خوب و فکر شده طراحی شده اند. در این بازی، شما به مرور میتوانید وسایلی را پیدا کنید که با ترکیب آنها تجهیزات جدیدی را برای شخصیتها درست کنید تا در مبارزات قویتر ظاهر شوید. البته پیدا کردن تمام این وسایل میتواند کار بسیار دشواری باشد و وقت زیادی را از شما بگیرد. اما انجام دادن آنها لذت بخش است و گشت و گذار در محیطهای بازی خسته کننده نمیشود. ماموریتهای فرعی زیادی نیز در بازی وجود دارد که پس از به پایان رساندن آنها، آیتمهای مناسبی دریافت میکنید و ارزش وقت گذاشتن را دارند. بدون انجام دادن آنها، ممکن است مراحل نهایی بازی بیش از حد دشوار شوند. متاسفانه بازی به درستی این موارد را توضیح نمیدهد و ممکن است از همان مراحل نخست متوجه این موارد نشوید.
روند کلی در طراحی مراحل بازی در سطح قابل قبولی قرار دارد و با توجه به اینکه صرفا از یک سریال 8 قسمتی برداشت شده است. مسیر درستی برای مراحل وجود دارد. همه چیز وابسته به قابلیتهای تازه دریافت شده نیست و تناسب درستی میان آنها وجود دارد. هرچند گاهی ممکن است احساس کنید تعداد دشمنهای یک منطقه بیش از حد زیاد هستند و از مبارزه با آنها چیزی عاید شما نمیشود. اما به ندرت با چنین چیزی مواجه میشوید و در اکثر مواقع میتوانید با خیال آسوده از مراحل بازی لذت ببرید. از مواردی که جذابیت مراحل را دو چندان میکند؛ معماهایی است که در مراحل وجود دارد که اکثرشان طراحی هوشمندانهای دارند و حل کردن آنها بسیار سرگرم کننده است. شما باید با استفاده از سرنخهایی که در محیط اطراف پیدا میکنید، راز معمای پیش رو را کشف کنید. با وجود اینکه حل کردن این معما چندان کار سختی نیست؛ اما همین که شما را برای مدتی به فکر فرو میبرد میتواند بسیار لذت بخش باشد. بدون شک از معدود مواردی که مراحل پایانی بازی همچنان لذت بخش باقی میماند، همین بخش معماها است که طراحی بسیار خوب و فکر شدهای دارند.
طراحی باس فایتها نیز به نوع خود جالب است و سعی شده تا خلاقانه و متفاوت باشد. اکثر باس ها طراحی منطقیای دارند و باید به طور کامل رفتار آنها را بررسی کنید و نقاط ضعفشان را پیدا کنید تا بتوانید آنها را شکست دهید. در واقع هر باس قلق خاص خود را دارد و نمیتوان بدون فکر و صرفا با ضربه زدن آن را از پا انداخت. همچنین قابلیتهایی که شخصیتها در مبارزات دارند، بسیار کاربردی هستند. همانطور که گفتم، علاوه بر شخصیتی که کنترلش بر عهده شما است؛ شخصیتی دیگری به عنوان همراه کنار شما است و شما میتوانید از قدرتهای او نیز استفاده کنید. به طور مثال اگر حس میکنید که دشمنان اطراف شما بیش از حد زیاد هستند میتوانید از قابلیتی که مایک برای عصبانی کردن دشمنها دارد استفاده کنید تا همه دشمنها به سراغ او بروند و شما با خیال آسوده و تک به تک به دشمنها رسیدگی کنید و یا اگر جایی میزان سلامتیتان بیش از حد کم بود؛ میتوانید از قابلیت ویژه مکس استفاده کنید تا سلامتی اضافه دریافت کنید. البته تعداد این شخصیتها بسیار زیاد است و این موضوع باعث میشود تا در لحظات حساس یک مبارزه نتوانید شخصیت مورد نیاز را به سرعت پیدا کنید. شاید بهتر بود که به هنگام انتخاب شخصیت بازی وارد حالت آهسته میشد تا با خیال آسوده اینکار را انجام دهید.
عمده مشکلات این بازی، مربوط به ایرادات فنی، ضعیف بودن رابط کاربری و همچنین راهنمایی ضعیف بازی است که صرفا زمان بیشتری نیاز داشت تا این ایرادات برطرف شود اما از آنجایی که باید همزمان با پخش سریال منتشر میشده است. ظاهرا سازندگان حتی فرصت نکردند آن را به درستی تست کنند و ایرادات بازی را پیدا کنند تا تجربه بهتری را برای مخاطب ارائه دهند.
بازبینی تصویری:
نقشه کلی محیط فعلی که میتواند به پیدا کردن وسایل آن محیط و پیدا کردن مسیر کمک کند.
در مواقع لازم میتوانید از همراه خود بخواهید که از جایش تکان نخورد.
ضربههای شما بر روی دوستانتان تاثیری ندارد.
در مقطعی از بازی، باید پنجرههای خانه را با چوب بپوشانید. و تنها به اندازه یک پنجره در تمام بازی چوب هست. تنها راه رد کردن مرحله خارج شدن از نقشه و بازگشتن دوباره به آن محیط هست که همان چوبی که استفاده کردید را دوباره ظاهر میکند.
نکات مثبت:
سبک طراحی پیکسلی
طراحی معما فکر شده و هوشمندانه است
قابلیت بازی با تمام شخصیتهای سریال
نکات منفی:
موسیقی ضعیف و تکراری
کنترل بازی گاهی گیج کننده میشود
باگهای فراوان در مبارزات
دوربین بازی به درستی همه چیز را پوشش نمیدهد
سخن آخر: بازی Stranger Things 3 توانسته خاطرات بازیهای قدیمی را زنده کند و با طراحی مراحل خوب و معماهای هوشمندانه یک تجربه نسبتا خوب را ایجاد کند که متاسفانه به دلیل اشکلاتی در زاویه دوربین، کنترل بازی و همچنین باگهای فراوان؛ موفق به ایجاد تناسب در بازی نشده است و پستی و بلندیهای زیادی را ایجاد کرده است.
Verdict
Stranger Things 3 is able to revive the memories of old games and create a relatively good experience with well-done level design and clever puzzles. But unfortunately, it have also failed to create a balance in the gameplay and created many highs & lows because of camera angle issues,control issues and a high amount of bugs
Final Score: 6 out of 10